سقوط بشقاب پرنده در سال 1403 در کویم، مکزیک
در مورد “سقوط بشقاب پرنده در سال 1403 در کویم، مکزیک”، هنوز اطلاعات دقیقی وجود ندارد و به نظر میرسد این ادعا یا یک رویداد خیالی باشد یا موضوعی که نیاز به بررسی و تحقیق بیشتری دارد. از آنجا که تاریخ 1403 هجری شمسی (2024 میلادی) مربوط به سال جاری است، ممکن است این حادثه یک شایعهی جدید یا گزارشی تأیید نشده باشد.
روش بررسی:
- جستجوی منابع معتبر: برای تأیید چنین حادثهای، باید به گزارشهای رسمی یا منابع معتبر علمی و خبری مراجعه کرد.
- بررسی شواهد: در موارد مشابه، شواهدی مانند تصاویر، ویدیوها، یا گزارش شاهدان عینی مورد توجه قرار میگیرد.
- تحقیقات مقامات محلی: معمولاً در صورت وقوع چنین حادثهای، مقامات محلی یا سازمانهای فضایی (مانند ناسا) به تحقیق میپردازند.
توصیه:
اگر این موضوع مورد توجه شماست، میتوانم با جزئیات بیشتری درباره این حادثه احتمالی جستجو کنم یا اطلاعاتی درباره حوادث مشابه در مکزیک ارائه دهم. همچنین، لطفاً اگر جزئیات بیشتری از این حادثه در اختیار دارید، آن را با من به اشتراک بگذارید تا دقیقتر کمک کنم.
یک شب تابستانی شروع شد
اواخر یک شب، یک هواپیمای کوچک فرودگاه ال پاسو را ترک کرد. مقصدش؟ مکزیکوسیتی. هیچ کس نمی داند دقیقا چه کسی در هواپیما بوده است. گزارشهای ضد و نقیضی مبنی بر ارائه یک طرح پرواز وجود دارد در حالی که دیگران اعلام کردهاند که هیچ طرحی وجود نداشته است. برخی بر این باورند که برای پنهان کردن آنچه در آن روز اتفاق افتاد، روی آن پنهان شده بود. برخی دیگر معتقدند که خلبان هواپیما پیک مواد مخدر بوده است. خلبان هر کسی که بود، نمیدانست چه چیزی قرار است بیاید، و هرگز به مکزیکوسیتی نمیرسید. سرنوشت او زنجیره ای از وقایع را آغاز کرد که نه تنها به مرگ او بلکه به مرگ بسیاری از ارتش مکزیک منجر شد.
برخورد
هنگامی که هواپیمای او در آن روز تابستانی به پرواز در آمد و در پرواز خود در سراسر مرز مکزیک مستقر شد، خلبان از آنچه از خلیج به داخل پرواز می کرد بی خبر بود. هواپیمای دیگری با سرعت بالای 2500 مایل در ساعت در ارتفاع 75000 پایی حرکت می کرد. در ابتدا به سمت تگزاس حرکت کرد، اما سپس به مکزیک تبدیل شد. تا 45000 پا پایین آمد و سپس به کمتر از 2000 مایل در ساعت کاهش یافت. سرانجام هواپیمای ناشناخته در ارتفاع 20000 پایی به زمین نشست.
درست مانند خلبان هواپیمای کوچک، نام خلبان هواپیمای دیگر نیز مشخص نبود. سپس اتفاق غیرقابل تصوری رخ داد. هر دو هواپیما با هم برخورد کردند و در صحرای نزدیک شهر کویامه سقوط کردند.
نه از این دنیا
بر اساس آنچه مشخص شد، خلبان و هواپیمایش از مکزیک سرچشمه گرفته بودند، بنابراین FAA ملزم به بررسی این حادثه نبود. با این وجود، مقامات ایالات متحده پیشنهاد کمک کردند، اما مقامات مکزیکی نپذیرفتند. ایالات متحده از این رویداد آگاه بود زیرا کل حادثه تا نقطه برخورد از طریق رادار زیر نظر گرفته شد که تماس آنها با هر دو هواپیما قطع شد.
سرعت بالای هواپیمای دوم و مسیر پرواز نامنظم آن چیزی است که در ابتدا شبکه پدافند هوایی آمریکا را نگران کرد. بعداً، پس از شنود ارتباطات مکزیکی، برای ارتش ایالات متحده بیشتر مشخص شد که چه کسی خلبان هواپیمای دوم است. آنها نام او را نمی دانستند، اما از یک چیز مطمئن بودند. او اهل این دنیا نبود
چیزی اشتباه است
این کشتی ناشناس دوم به طرز شگفت انگیزی دست نخورده نزدیک بود حتی اگر هواپیمای کوچک را از بین برد. هنگامی که پرسنل مکزیکی به محل سقوط دوم رسیدند، وقتی متوجه شدند که هواپیمای دوم در واقع یک شی دیسکی شکل بود، شوکه شدند. در یک طرف با یک پارگی کوچک آسیب دیده بود که داخل شی ناشناس را در معرض عناصر بیرونی قرار می داد.
هنگامی که ارتش مکزیک از آنچه که پیدا کرده بودند آگاه شد، ارتباطات ناگهان متوقف شد. اگرچه دستور خاموشی صادر شده بود، اما ایالات متحده از ماهواره و هواپیماهای جاسوسی برای نظارت بر آنچه در جریان بود استفاده کرد.
چیزی که آنها دیدند این بود که این جسم به اندازه ای کوچک بود که فقط روی کامیونی که پرسنل مکزیکی برای حمل آن استفاده می کردند، قرار می گرفت. با کاروانی از وسایل نقلیه، هم با جسم و هم با لاشه هواپیمای کوچک به سمت جنوب حرکت کردند، اما پس از آن، به دلایلی غیرقابل توضیح، از حرکت باز ایستادند. یک هواپیمای جاسوسی ایالات متحده نشان داد که همه پرسنل بیهوش بودند و این زمانی بود که ارتش ایالات متحده حرکت خود را برای گرفتن شیء انجام داد.
ایالات متحده به سرعت تیمی را برای گرفتن شیء تشکیل می دهد
ایالات متحده با چهار هلیکوپتر، سه هوی و یک اسب نر فوق العاده، از مرز عبور کرد. به عنوان یک اقدام احتیاطی، آنها از محافظت در برابر خطرات زیستی استفاده کردند. هنگامی که پرسنل آمریکایی به کاروان رسیدند، متوجه شدند که همه اعضای تیم بازیابی مکزیکی مرده اند. آنها به سرعت جسم را با ابر نریان از روی تخت بلند کردند و سپس اقدام به حذف تمام شواهد از جمله اجساد کردند. تیم بازیابی ایالات متحده از مقدار خوبی مواد منفجره استفاده کرد. آنها این کار را نه تنها برای از بین بردن شواهد بلکه برای جلوگیری از هر گونه آلودگی بیشتر انجام دادند.
آیا این یک داستان واقعی است؟
این برخورد در شب 24 آگوست 1974 رخ داد. بهبودی صبح روز بعد اتفاق افتاد. چند مکان احتمالی که این شی به آنها برده شد البته منطقه 51، فورت بلیس یا رایت پترسون بود.
آیا این رویداد واقعا رخ داده است؟ داستان نسبتاً خارق العاده ای است. با این حال، ممکن است توضیحات دیگری برای آنچه واقعاً اتفاق افتاده است وجود داشته باشد. در اینجا چند احتمال وجود دارد:
- فضای هوایی اطراف Coyame یک مسیر شناخته شده برای قاچاقچیان مواد مخدر است. اگر یکی از هواپیماهای پیک مجبور به فرود اضطراری شود چه می شود. اگر پلیس مکزیک و حتی ارتش برای تحقیق حاضر میشدند، میتوانست به خشونت و تلفات هر دو طرف ختم شود و بنابراین داستان سربازان کشته شده در بیابان.
- رمان فشار آندرومدا اثر مایکل کرایتون در سال 1969 منتشر شد و فیلم در سال 1971 اکران شد. داستان رمان شباهت عجیبی به این داستان برخوردی دارد که ظاهراً سه سال بعد رخ داده است.
همیشه میتوانست توضیحی زمینیتر داشته باشد، اما اگر درست بود، پس این داستان چگونه شکل گرفت؟ چه کسی آن را ساخته است؟ بسیاری از گزارشهای بشقاب پرنده را میتوان توضیح داد، اما تعداد کمی از آنها وجود دارند که توضیح زمینی را به چالش میکشند. شاید این یکی از آنها باشد.
دیدگاهتان را بنویسید