متن و ترجمه دعای ندبه | دعا ندبه | ترجمه دعا ندمه
دعای ندبه یکی از دعاهای مهم و معروف در منابع اسلامی است که به ویژه در روزهای جمعه و در مناسبتهای خاص خوانده میشود. این دعا در کتابهای مختلف از جمله “صحیفه مهدیه” و “مفاتیح الجنان” آمده و در آن از امام مهدی (علیهالسلام) و انتظار ظهور ایشان صحبت میشود. در دعای ندبه، افراد به یاد امام زمان (علیهالسلام) و غیبت ایشان، دلهایشان را از غم دور کرده و از خداوند برای ظهور امام زمان (علیهالسلام) درخواست میکنند.
متن دعای ندبه:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ بِأَمِیرِ الْمُؤْمِنینَ وَ بِفَاطِمَةَ وَ بِالْحَسَنِ وَ بِالْحُسَیْنِ وَ بِالْحُسَیْنِ وَ بِالْحَسَنِ…
(در این بخش دعای ندبه، دعا کننده با نامبردن از اهل بیت پیامبر اسلام، از خداوند خواستههای خود را میطلبد و در واقع به این اهل بیت در پیشگاه خداوند توسل میجوید.)
ترجمه دعای ندبه:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«خداوند رحمان و رحیم، از تو میخواهم و به سوی تو روی میآورم به وسیله رسول خدا، امیرالمؤمنین، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین و با اهل بیت آنان، و…».
در ادامه، دعا کننده به شرح ویژگیهای امام زمان (علیهالسلام) میپردازد و از ویژگیها و مقامهای ویژهای که امام مهدی (علیهالسلام) در آینده به دست خواهند آورد، سخن میگوید.
برخی از مفاهیم و درخواستها در دعای ندبه:
- گریه بر غیبت امام زمان (علیهالسلام): در دعای ندبه، به یاد امام زمان (علیهالسلام) که غایب است، دلها به درد میآید و به تعبیر دعا، اشکها بر غیبت ایشان جاری میشود.
- دعوت به ظهور امام زمان (علیهالسلام): یکی از اصلیترین مفاهیم این دعا، درخواست از خداوند برای تسریع در ظهور امام مهدی (علیهالسلام) است. در این دعا، مردم از خداوند میخواهند که حضرت مهدی (علیهالسلام) را برای احیای عدالت و برپایی حکومت الهی به دنیا بیاورد.
- تشویق به انتظار: در دعای ندبه، افراد به انتظار ظهور امام مهدی (علیهالسلام) تشویق میشوند و بهویژه به یادگیری و آمادگی برای زمان ظهور پرداخته میشود.
- درخواست برای نجات بشریت: دعا در اینجا به درخواست برای نجات انسانها از ظلم و فساد، رسیدن به رهایی و تحقق آرمانهای عدالت جهانی اشاره دارد.
جمعبندی: دعای ندبه یکی از دعاهای مهم برای افزایش ارتباط معنوی با خداوند و امام زمان (علیهالسلام) است. در این دعا، با توجه به ویژگیهای اهل بیت پیامبر اسلام و درخواستهای مختلف برای ظهور امام مهدی (علیهالسلام)، افرادی که در انتظار ظهور ایشان هستند، از خداوند میخواهند تا به برکت امام زمان (علیهالسلام) عدالت را در دنیا برقرار کند.
آیا بخشی از متن دعای ندبه یا توضیح بیشتر میخواهید؟
متن و ترجمه دعای ندبه
متن و ترجمه دعای ندبه
صبح جمعه به گویان حضرت
ولی عصر (عج) اختصاص دارد و با آغاز می شود. موضوع این دعا تضرع و عرض ادب و ارادت به امام زمان (عج) است.
این دعا بر عقائد شیعه و ناراحتی بر غیبت حضرت ولی عصر (عج) دارد که از امام صادق (ع) نقل شده است. ایشان این دعا را به شیعیان زمان خود آموختند و امر فرمودند که این دعا را در چهار عید: جمعه، عید فطر، عید قربان و عید غدیر بخوانند.
همچنین در زمان غیبت حضرت مهدی (عج) این دعا می تواند باعث تجدید عهد و میثاق با ایشان باشد. این دعا بیان تاریخی ازحضور اولیای خدا بر روی زمین تا حضرت مهدی (عج) می باشد.
حجت الاسلام و المسلمین صابری می گوید: فرد می تواند اعمال روز جمعه را در کل ایام هفته انجام دهد تا نورانیت و روحانیت از جمعه ای تا جمعه بعدی در نفس فرد وجود داشته باشد و سعی کند عاشق، سالک، عارف، متدین، خدمتگزار به خلق خدا و خوش رو و خوش اخلاق باشد و در هر دقیقه و ثانیه «اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج» را زمزمه کند.
دعای ندبه به همراه ترجمه
مستحب است را در چهار عید ذکر شده بخوانند و به شرح زیر است :
الْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، وَصَلَّى اللّٰهُ عَلَىٰ سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ تَسْلِيماً . اللّٰهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَىٰ مَا جَرىٰ بِهِ قَضاؤُكَ فِي أَوْلِيائِكَ الَّذِينَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِكَ وَدِينِكَ، إِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزِيلَ مَا عِنْدَكَ مِنَ النَّعِيمِ الْمُقِيمِ الَّذِي لَازَوالَ لَهُ وَلَا اضْمِحْلالَ، بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَيْهِمُ الزُّهْدَ فِي دَرَجاتِ هٰذِهِ الدُّنْيَا الدَّنِيَّةِ وَزُخْرُفِها وَزِبْرِجِها، فَشَرَطُوا لَكَ ذٰلِكَ، وَعَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفاءَ بِهِ، فَقَبِلْتَهُمْ وَقَرَّبْتَهُمْ وَقَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّكْرَ الْعَلِيَّ وَالثَّناءَ الْجَلِيَّ، وَأَهْبَطْتَ عَلَيْهِمْ مَلائِكَتَكَ، وَكَرَّمْتَهُمْ بِوَحْيِكَ، وَ رَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِكَ؛
آموزش فال تاروت از صفر تا صد (مقدماتی و پیشرفته)
ستایش ویژه ی خدا، پروردگار جهانیان است و درود و سلام خدا، سلامی کامل، بر سرور ما محمد، پیامبرش و اهلبیت او. خدایا تو را ستایش، بر آنچه به آن جاری شد قضای تو درباره اولیایت، آنان که تنها برای خود و دینت برگزیدی، آنگاه که برای ایشان اختیار کردی، فراوانی نعمت پابرجایی که نزد توست، نعمتی که تباهی و نابودی ندارد، پس از آنکه بیمیل بودن نسبت به رتبههای این دنیای فرومایه و زیب و زیورش را با آنان شرط کردی، آنان هم آن شرط را از تو پذیرفتند و تو هم وفا نمودن به آن را از جانب آنان دانستی، پس قبولشان کردی و مقرّب درگاهشان نمودی و برای آنان یاد والا و ثنای روشن پیش آوردی و فرشتگانت را بر آنها فرو فرستادی و به وحیات بزرگشان داشتی و از دانشت به آنان عطا کردی؛
دعا
وَجَعَلْتَهُمُ الذَّرِيعَةَ إِلَيْكَ، وَالْوَسِيلَةَ إِلَىٰ رِضْوانِكَ، فَبَعْضٌ أَسْكَنْتَهُ جَنَّتَكَ إِلَىٰ أَنْ أَخْرَجْتَهُ مِنْها، وَبَعْضٌ حَمَلْتَهُ فِي فُلْكِكَ، وَنَجَّيْتَهُ وَمَنْ آمَنَ مَعَهُ مِنَ الْهَلَكَةِ بِرَحْمَتِكَ، وَبَعْضٌ اتَّخَذْتَهُ لِنَفْسِكَ خَلِيلاً، وَسَأَلَكَ لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ فَأَجَبْتَهُ، وَجَعَلْتَ ذٰلِكَ عَلِيّاً، وَبَعْضٌ كَلَّمْتَهُ مِنْ شَجَرَةٍ تَكْلِيماً، وَجَعَلْتَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ رِدْءاً وَوَزِيراً، وَبَعْضٌ أَوْلَدْتَهُ مِنْ غَيْرِ أَبٍ، وَآتَيْتَهُ الْبَيِّناتِ، وَأَيَّدْتَهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ، وَكُلٌّ شَرَعْتَ لَهُ شَرِيعَةً وَنَهَجْتَ لَهُ مِنْهاجاً، وَتَخَيَّرْتَ لَهُ أَوْصِياءَ؛
ترجمه
و ایشان را دستآویز به سویت و وسیله به جانب خشنودیات قرار دادی، پس بعضی را در بهشت جای دادی تا آنکه از آنجا بیرونش آوردی و بعضی را در کشتی خود حمل نمودی و او را و هر که همراه او ایمان آورده بود به رحمتت از هلاک شدن نجات دادی و بعضی را برای خود دوست صمیمی گرفتی و از تو درخواست نام نیک، در میان آیندگان کرد و تو درخواست او را اجابت نمودی و نامش را بلند آوازه کردی و با بعضی از میان درخت سخن گفتی، سخن گفتنی ویژه و برای او برادرش را یاور و وزیر قرار دادی و بعضی را بدون پدر به وجود آوردی و دلایل آشکار به او عنایت فرمودی و به روحالقدس او را حمایت کردی و برای همه آنان شریعت مقرّر فرمودی و راه را روشن و واضح ساختی و جانشینانی اختیار کردی؛
دعا
مُسْتَحْفِظاً بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ، مِنْ مُدَّةٍ إِلَىٰ مُدَّةٍ، إِقامَةً لِدِينِكَ، وَحُجَّةً عَلَىٰ عِبادِكَ، وَ لِئَلَّا يَزُولَ الْحَقُّ عَنْ مَقَرِّهِ، وَيَغْلِبَ الْباطِلُ عَلَىٰ أَهْلِهِ وَلَا يَقُولَ أَحَدٌ لَوْلا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولاً مُنْذِراً، وَأَقَمْتَ لَنا عَلَماً هادِياً فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَنَخْزىٰ، إِلَىٰ أَنِ انْتَهَيْتَ بِالْأَمْرِ إِلىٰ حَبِيبِكَ وَنَجِيبِكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وآلِهِ؛
ترجمه
نگهبانی پس از نگهبان، از زمانی تا زمانی دیگر، برای برپاداشتن دینت و حجّتی بر بندگانت، برای اینکه حق از جایگاهش برداشته نشود و باطل بر اهل حق پیروز نگردد و احدی نگوید چه میشد اگر برای ما پیامبری بیمدهنده میفرستادی و پرچم هدایت برای ما برپا مینمودی تا بر این اساس از آیاتت پیروی میکردیم، پیش از آنکه خوار و رسوا شویم تا اینکه مقام رسالت و هدایت را به محبوب و برگزیدهات محمد (درود خدا بر او و خاندانش) رساندی؛
دعا
فَكانَ كَمَا انْتَجَبْتَهُ سَيِّدَ مَنْ خَلَقْتَهُ، وَصَفْوَةَ مَنِ اصْطَفَيْتَهُ، وَأَفْضَلَ مَنِ اجْتَبَيْتَهُ، وَأَكْرَمَ مَنِ اعْتَمَدْتَهُ، قَدَّمْتَهُ عَلَىٰ أَنْبِيائِكَ، وَبَعَثْتَهُ إِلَى الثَّقَلَيْنِ مِنْ عِبادِكَ، وَأَوْطَأْتَهُ مَشارِقَكَ وَمَغارِبَكَ، وَسَخَّرْتَ لَهُ الْبُراقَ، وَعَرَجْتَ بِرُوحِهِ إِلَىٰ سَمائِكَ، وَأَوْدَعْتَهُ عِلْمَ مَا كانَ وَمَا يَكُونُ إِلَىٰ انْقِضاءِ خَلْقِكَ، ثُمَّ نَصَرْتَهُ بِالرُّعْبِ، وَحَفَفْتَهُ بِجَبْرَئِيلَ وَمِيكائِيلَ وَالْمُسَوِّمِينَ مِنْ مَلائِكَتِكَ، وَوَعَدْتَهُ أَنْ تُظْهِرَ دِينَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ، وَذٰلِكَ بَعْدَ أَنْ بَوَّأْتَهُ مُبَوَّأَ صِدْقٍ مِنْ أَهْلِهِ؛
ترجمه
پس بود همانگونه که او را برگزیدی، سرور مخلوقاتت و برگزیده برگزیدگانت و برترین انتخاب شدگانت و گرامیترین معتمدانت، او را بر پیامبرانت مقدم نمودی و بر جنّ و انس از بندگانت برانگیختی و مشرقها و مغربهایت را زیر پایش گذاردی و بُراق را برایش به کار گرفتی و آن شخصیت بزرگ را به آسمانت بالا بردی و دانش آنچه بوده و خواهد بود تا سپری شدن آفرینشت را به او سپردی، سپس او را با فرو انداختن هراس در دل دشمن یاری دادی و به جبرائیل و میکائیل و نشانداران از فرشتگانت احاطه کردی و به او وعده دادی که دینش را بر همه دینها پیروز گردانی گرچه مشرکان را خوش نیاید و این کار پس از آن بود که در جایگاه راستی از اهلش جایش دادی؛
وَجَعَلْتَ لَهُ وَلَهُمْ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّٰاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبٰارَكاً وَ هُدىً لِلْعٰالَمِينَ فِيهِ آيٰاتٌ بَيِّنٰاتٌ مَقٰامُ إِبْرٰاهِيمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كٰانَ آمِناً، وَقُلْتَ: ﴿إِنَّمٰا يُرِيدُ اللّٰهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً﴾، ثُمَّ جَعَلْتَ أَجْرَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ مَوَدَّتَهُمْ فِي كِتابِكَ، فَقُلْتَ: ﴿قُلْ لاٰ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبىٰ﴾، وَقُلْتَ: ﴿مٰا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ﴾، وَقُلْتَ: ﴿مٰا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاّٰ مَنْ شٰاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلىٰ رَبِّهِ سَبِيلاً﴾؛
/.وئدضش1*9=چدئعغف678دادی و فرمودی: بگو من از شما برای رسالت پاداشی جز مودّت نزدیکانم نمیخواهم و فرمودی: آنچه به عنوان پاداش از شما خواستم، آن هم به سود شماست و فرمودی: من از شما برای رسالت پاداشی نمیخواهم، جز کسی که بخواهد، راهی به جانب پروردگارش بگیرد؛
فَكانُوا هُمُ السَّبِيلَ إِلَيْكَ، وَالْمَسْلَكَ إِلَىٰ رِضْوانِكَ، فَلَمَّا انْقَضَتْ أَيَّامُهُ أَقامَ وَلِيَّهُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طالِبٍ صَلَواتُكَ عَلَيْهِما وَآلِهِما هادِياً، إِذْ كانَ هُوَ الْمُنْذِرَ وَ ﴿لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ﴾، فَقالَ وَالْمَلَأُ أَمامَهُ: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ، اللّٰهُمَّ وَالِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ، وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ، وَقالَ: مَنْ كُنْتُ أَنَا نَبِيَّهُ فَعَلِيٌّ أَمِيرُهُ، وَقالَ: أَنَا وَعَلِيٌّ مِنْ شَجَرَةٍ واحِدَةٍ وَسائِرُ النَّاسِ مِنْ شَجَرٍ شَتَّىٰ، وَأَحَلَّهُ مَحَلَّ هَارُونَ مِنْ مُوسىٰ، فَقال لَهُ: أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسىٰ إِلّا أَنَّهُ لَانَبِيَّ بَعْدِي، وَزَوَّجَهُ ابْنَتَهُ سَيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمِينَ، وَأَحَلَّ لَهُ مِنْ مَسْجِدِهِ مَا حَلَّ لَهُ وَسَدَّ الْأَبْوابَ إِلّا بابَهُ، ثُمَّ أَوْدَعَهُ عِلْمَهُ وَحِكْمَتَهُ؛
پس آنان راه به سوی تو بودند و راه به حریم خشنودیات، آنگاه که روزگار آن حضرت سپری شد، نمایندهاش علی بن ابیطالب (درود تو بر آن دو و خاندانشان باد) را، برای راهنمایی برگماشت، چراکه او بیمدهنده و برای هر قومی راهنما بود، پس درحالیکه انبوهی از مردم در برابرش بودند فرمود: هرکه من سرپرست او بودم، پس علی سرپرست اوست، خدایا دوست بدار کسی که علی را دوست دارد و دشمن بدار کسی را که دشمن علی است و یاری کن هرکه او را یاری کند و خوار کن هرکه او را واگذارد و فرمود: هر که من پیامبرش بودم، پس علی فرمانروای اوست و فرمود: من و علی از یک درختیم و سایر مردم از درختهای گوناگوناند و جایگاه او را نسبت به خود همچون جایگاه هارون به موسی قرار داد و به او فرمود: تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسایی، جز اینکه پس از من پیامبری نیست و دخترش سرور بانوان جهانیان را به همسری او در آورد و از مسجدش برای او حلال کرد، آنچه را برای خودش حلال بود و همه درهایی را که به مسجد باز میشد بست مگر در خانه او را، آنگاه علم و حکمتش را به او سپرد؛
فَقالَ: أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَعَلِيٌّ بابُها، فَمَنْ أَرادَ الْمَدِينَةَ وَالْحِكْمَةَ فَلْيَأْتِها مِنْ بابِها، ثُمَّ قالَ: أَنْتَ أَخِي وَوَصِيِّي وَوارِثِي، لَحْمُكَ مِنْ لَحْمِي، وَدَمُكَ مِنْ دَمِي، وَسِلْمُكَ سِلْمِي، وَحَرْبُكَ حَرْبِي، وَالْإِيمانُ مُخالِطٌ لَحْمَكَ وَدَمَكَ كَمَا خالَطَ لَحْمِي وَدَمِي، وَأَنْتَ غَداً عَلَى الْحَوْضِ خَلِيفَتِي، وَأَنْتَ تَقْضِي دَيْنِي، وَتُنْجِزُ عِداتِي، وَشِيعَتُكَ عَلَىٰ مَنابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلِي فِي الْجَنَّةِ وَهُمْ جِيرانِي، وَلَوْلا أَنْتَ يَا عَلِيُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدِي، وَكانَ بَعْدَهُ هُدىً مِنَ الضَّلالِ، وَنُوراً مِنَ الْعَمىٰ، وَحَبْلَ اللّٰهِ الْمَتِينَ، وَصِراطَهُ الْمُسْتَقِيمَ؛
و فرمود: من شهر علمم و علی دروازۀ آن شهر است، پس هر که اراده شهر علم و حکمت کند، باید از دروازۀ آن وارد شود، سپس گفت: تو برادر و جانشین و وارث منی، گوشتت از گوشت من و خونت از خون من و آشتی با تو، آشتی با من و جنگ با تو، جنگ با من است و ایمان با گوشت و خونت آمیخته شده، چنانکه با گوشت و خون من درآمیخته و تو فردای قیامت کنار حوض کوثر جانشین منی و تو قرضم را میپردازی و به وعدههای من وفا میکنی و شیعیان تو بر منبرهایی از نورند، درحالیکه رویشان سپید و در بهشت پیرامون من و همسایگان منند و اگر تو ای علی نبودی، اهل ایمان پس از من شناخته نمیشدند و آن حضرت پس از پیامبر، مایه هدایت از گمراهی و نور از نابینایی و ریسمان استوار خدا و راه راست او بود؛
لَايُسْبَقُ بِقَرابَةٍ فِي رَحِمٍ، وَلَا بِسابِقَةٍ فِي دِينٍ، وَلَا يُلْحَقُ فِي مَنْقَبَةٍ مِنْ مَناقِبِهِ، يَحْذُو حَذْوَ الرَّسُولِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِما وَآلِهِما، وَيُقاتِلُ عَلَى التَّأْوِيلِ، وَلَا تَأْخُذُهُ فِي اللّٰهِ لَوْمَةُ لائِمٍ، قَدْ وَتَرَ فِيهِ صَنادِيدَ الْعَرَبِ، وَقَتَلَ أَبْطالَهُمْ، وَناوَشَ ذُؤْبانَهُمْ، فَأَوْدَعَ قُلُوبَهُمْ أَحْقاداً بَدْرِيَّةً وَخَيْبَرِيَّةً وَحُنَيْنِيَّةً وَغَيْرَهُنَّ، فَأَضَبَّتْ عَلَىٰ عَداوَتِهِ، وَأَكَبَّتْ عَلَىٰ مُنابَذَتِهِ، حَتَّىٰ قَتَلَ النَّاكِثِينَ وَالْقاسِطِينَ وَالْمارِقِينَ، وَلَمَّا قَضىٰ نَحْبَهُ وَقَتَلَهُ أَشْقَى الْآخِرِينَ يَتْبَعُ أَشْقَى الْأَوَّلِينَ لَمْ يُمْتَثَلْ أَمْرُ رَسُولِ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ فِي الْهادِينَ بَعْدَ الْهادِينَ، وَالْأُمَّةُ مُصِرَّةٌ عَلَىٰ مَقْتِهِ، مُجْتَمِعَةٌ عَلَىٰ قَطِيعَةِ رَحِمِهِ، وَ إِقْصاءِ وُلَْدِهِ، إِلّا الْقَلِيلَ مِمَّنْ وَفَىٰ لِرِعايَةِ الْحَقِّ فِيهِمْ؛
با نزدیکیاش در خویشاوندی به رسول خدا، کسی بر او پیشی نگرفت و همچنین با سابقهاش در دین، کسی بر او مقدم نبود و در فضیلتی از فضائل هیچکس به او نرسید، کار پیامبر (درود خدا بر او و خاندانش) را پی گرفت و بر اساس تأویل قرآن جنگ میکرد و درباره خدا سرزنش هیچ سرزنشکنندهای را به خود نمیگرفت، خون شجاعان عرب را، در راه خدا به زمین ریخت و دلاورانشان را از دم تیغ گذراند و با گرگانشان در افتاد، پس به دلهایشان کینه سپرد، کینه جنگ بدر و خیبر و حنین و غیر آنها را، پس دشمنی او را در نهاد خود جا دادند و به جنگ با او رو آوردند تا پیمانشکنان و جفاپیشگان و خارجشدگان از دایره دین را کشت و هنگامیکه درگذشت و او را بدبختترین پسینیان که از بدبختترین پیشینیان کرد، به قتل رساند، دستور رسول خدا (درود خدا بر او و خاندانش) درباره هدایتکنندگان، از پس هدایتکنندگان [امامان بعد از پیامبر] اطاعت نشد و امّت بر دشمنی نسبت به آن حضرت پافشاری کردند و برای قطع رحم او و تبعید فرزندانش گرد آمدند، مگر اندکی از کسانی که برای رعایت حق درباره ایشان به پیمان پیامبر وفا کردند؛
فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ، وَسُبِيَ مَنْ سُبِيَ، وَأُقْصِيَ مَنْ أُقْصِيَ، وَجَرَى الْقَضاءُ لَهُمْ بِمَا يُرْجىٰ لَهُ حُسْنُ الْمَثُوبَةِ، إِذْ كانَتِ الْأَرْضُ لِلّٰهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ، ﴿وَ سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ كانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولاً﴾، وَلَنْ يُخْلِفَ اللّٰهُ وَعْدَهُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ، فَعَلَى الْأَطائِبِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ وَعَلِيٍّ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِما وَآلِهِما فَلْيَبْكِ الْباكُونَ، وَ إِيَّاهُمْ فَلْيَنْدُبِ النَّادِبُونَ، وَ لِمِثْلِهِمْ فَلْتَذْرِفِ الدُّمُوعُ، وَلْيَصْرُخِ الصَّارِخُونَ، وَيَضِجَّ الضَّاجُّونَ، وَيَعِجَّ الْعاجُّونَ، أَيْنَ الْحَسَنُ ؟ أَيْنَ الْحُسَيْنُ ؟ أَيْنَ أَبْناءُ الْحُسَيْنِ ؟ صالِحٌ بَعْدَ صالِحٍ، وَصادِقٌ بَعْدَ صادِقٍ، أَيْنَ السَّبِيلُ بَعْدَ السَّبِيلِ؛
پس کشته شد آنکه کشته شد و اسیر گشت آنکه اسیر گشت و تبعید شد آنکه تبعید شد و قضا بر آنان جاری شد به آنچه بر آن امید پاداش نیک میرود، زیرا زمین از خداست، آن را به هرکه از بندگانش بخواهد به ارث میدهد و سرانجام از آن پرهیزگاران است «و منزّه است پروردگار ما که به یقین وعده پروردگارمان انجامشدنی است» و خدا هرگز از وعده خویش تخلّف نمیکند و او نیرومند حکیم است، پس بر پاکیزگان از اهلبیت محمّد و علی (درود خدا بر ایشان و خاندانشان)، باید گریهکنندگان بگریند و زاریکنندگان زاری کنند و برای مانند آنان باید اشکها روان شود و فریادکنندگان فریاد زنند و شیونکنندگان شیون کنند و خروشندگان بخروشند، حسن کجاست؟ حسین کجاست؟ فرزندان حسین کجایند؟ شایستهای پس از شایسته دیگر، راستگویی پس از راستگویی دیگر، راه از پس راه کجاست؟
أَيْنَ الْخِيَرَةُ بَعْدَ الْخِيَرَةِ ؟ أَيْنَ الشُّمُوسُ الطَّالِعَةُ ؟ أَيْنَ الْأَقْمارُ الْمُنِيرَةُ ؟ أَيْنَ الْأَنْجُمُ الزَّاهِرَةُ ؟ أَيْنَ أَعْلامُ الدِّينِ وَقَواعِدُ الْعِلْمِ ؟ أَيْنَ بَقِيَّةُ اللّٰهِ الَّتِي لَاتَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهادِيَةِ ؟ أَيْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دابِرِ الظَّلَمَةِ ؟ أَيْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقامَةِ الْأَمْتِ وَالْعِوَجِ ؟ أَيْنَ الْمُرْتَجىٰ لِإِزالَةِ الْجَوْرِ وَالْعُدْوانِ ؟ أَيْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِيدِ الْفَرائِضِ وَالسُّنَنِ ؟ أَيْنَ الْمُتَخَيَّرُ لِإِعادَةِ الْمِلَّةِ وَالشَّرِيعَةِ ؟ أَيْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْياءِ الْكِتابِ وَحُدُودِهِ ؟ أَيْنَ مُحْيِي مَعالِمِ الدِّينِ وَأَهْلِهِ ؟ أَيْنَ قاصِمُ شَوْكَةِ الْمُعْتَدِينَ ؟ أَيْنَ هادِمُ أَبْنِيَةِ الشِّرْكِ وَالنِّفاقِ ؟ أَيْنَ مُبِيدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَالْعِصْيانِ وَالطُّغْيانِ ؟ أَيْنَ حاصِدُ فُرُوعِ الْغَيِّ وَالشِّقاقِ؛
کجاست بهترین برگزیده بعد از بهترین برگزیده؟ کجایند خورشیدهای تابان، کجایند ماههای نورافشان، کجایند ستارگان فروزان، کجایند پرچمهای دین و پایههای دانش، کجاست آن باقیمانده خدا که از عترت هدایتگر خالی نشود، کجاست آن مهیا گشته برای ریشهکن کردن ستمکاران، کجاست آنکه برای راست نمودن انحراف و کجی به انتظار اویند، کجاست آنکه به او امید بسته شده برای از بین بردن ستم و دشمنی، کجاست آن ذخیره برای تجدید فریضهها و سنّتها، کجاست آن برگزیده برای بازگرداندن دین و شریعت، کجاست آن آرزو شده برای زنده کردن قرآن و حدود آن، کجاست احیاگر نشانههای دین و اهل دین، کجاست درهمشکننده شوکت متجاوزان، کجاست ویرانکننده بناهای شرک و دورویی، کجاست نابودکننده اهل فسق و عصیان و طغیان، کجاست دروکننده شاخههای گمراهی و شکاف اندازی؛
أَيْنَ طامِسُ آثارِ الزَّيْغِ وَالْأَهْواءِ ؟ أَيْنَ قاطِعُ حَبائِلِ الْكِذْبِ وَالافْتِراءِ ؟ أَيْنَ مُبِيدُ الْعُتاةِ وَالْمَرَدَةِ ؟ أَيْنَ مُسْتَأْصِلُ أَهْلِ الْعِنادِ وَالتَّضْلِيلِ وَالْإِلْحادِ ؟ أَيْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِياءِ وَمُذِلُّ الْأَعْداءِ ؟ أَيْنَ جامِعُ الْكَلِمَةِ عَلَى التَّقْوىٰ ؟ أَيْنَ بابُ اللّٰهِ الَّذِي مِنْهُ يُؤْتىٰ ؟ أَيْنَ وَجْهُ اللّٰهِ الَّذِي إِلَيْهِ يَتَوَجَّهُ الْأَوْلِياءُ ؟ أَيْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَيْنَ الْأَرْضِ وَالسَّماءِ ؟ أَيْنَ صاحِبُ يَوْمِ الْفَتْحِ وَناشِرُ رايَةِ الْهُدىٰ؟ أَيْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَالرِّضا؛
کجاست محوکننده آثار انحراف و هواهای نفسانی، کجاست قطعکننده دامهای دروغ و بهتان، کجاست نابودکننده سرکشان و سرپیچیکنندگان، کجاست ریشهکنکننده اهل لجاجت و گمراهی و بیدینی، کجاست عزّتبخش دوستان و خوارکننده دشمنان، کجاست گردآورنده قدرت و اقتدار بر پایه تقوا، کجاست دروازۀ به سوی خدا که از آن آمده شود، کجاست جلوه خدا که دوستان به سویش روی آورند، کجاست آن وسیله پیوند بین زمین و آسمان، کجاست صاحب روز پیروزی و گسترنده پرچم هدایت، کجاست گردآورنده پراکندگی صلاح و رضا؛
أَيْنَ الطَّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِياءِ وَأَبْناءِ الْأَنْبِياءِ ؟ أَيْنَ الطَّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلاءَ ؟ أَيْنَ الْمَنْصُورُ عَلَىٰ مَنِ اعْتَدىٰ عَلَيْهِ وَافْتَرىٰ ؟ أَيْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذِي يُجابُ إِذا دَعا ؟ أَيْنَ صَدْرُ الْخَلائِقِ ذُو الْبِرِّ وَالتَّقْوىٰ ؟ أَيْنَ ابْنُ النَّبِيِّ الْمُصْطَفىٰ، وَابْنُ عَلِيٍّ الْمُرْتَضىٰ، وَابْنُ خَدِيجَةَ الْغَرَّاءِ، وَابْنُ فاطِمَةَ الْكُبْرَىٰ ؟ بِأَبِي أَنْتَ وَأُمِّي وَنَفْسِي لَكَ الْوِقاءُ وَالْحِمىٰ، يَا ابْنَ السَّادَةِ الْمُقَرَّبِينَ، يَا ابْنَ النُّجَباءِ الْأَكْرَمِينَ، يَا ابْنَ الْهُداةِ الْمَهْدِيِّينَ ، يَا ابْنَ الْخِيَرَةِ الْمُهَذَّبِينَ، يَا ابْنَ الْغَطارِفَةِ الْأَنْجَبِينَ، يَا ابْنَ الْأَطائِبِ الْمُطَهَّرِينَ ، يَا ابْنَ الْخَضارِمَةِ الْمُنْتَجَبِينَ، يَا ابْنَ الْقَماقِمَةِ الْأَكْرَمِينَ ، يَا ابْنَ الْبُدُورِ الْمُنِيرَةِ، يَا ابْنَ السُّرُجِ الْمُضِيئَةِ، يَا ابْنَ الشُّهُبِ الثَّاقِبَةِ، يَا ابْنَ الْأَنْجُمِ الزَّاهِرَةِ؛
کجاست خواهنده خون پیامبران و فرزندان پیامبران، کجاست خواهنده خون کشته در کربلا، کجاست آن پیروز شده بر هر که به او ستم کرد و بهتان زد، کجاست آن مضطّری که اجابت شود هنگامی که دعا کند، کجاست سرسلسله مخلوقات، دارای نیکی و تقوا، کجاست فرزند پیامبر برگزیده و فرزند علی مرتضی و فرزند خدیجه روشن جبین و فرزند فاطمه کبری؟ پدر و مادر و جانم فدایت شود، میخواهم برایت سپر و حصار باشم، ای فرزند سروران مقرّب، ای فرزند نجیبان گرامی، ای فرزند راهنمایان راه یافته، ای فرزند برگزیدگان پاکیزه، ای فرزند بزرگواران نجیب، ای فرزند پاکان پاکیزه، ای فرزند بزرگواران برگزیده، ای فرزند دریاهای بیکران بخشش و رأفت و محبت، ای فرزند ماههای نورافشان، ای فرزند چراغهای تابان، ای فرزند ستارگان فروزان، ای فرزند اختران درخشان؛
يَا ابْنَ السُّبُلِ الْواضِحَةِ، يَا ابْنَ الْأَعْلامِ اللَّائِحَةِ، يَا ابْنَ الْعُلُومِ الْكامِلَةِ، يَا ابْنَ السُّنَنِ الْمَشْهُورَةِ، يَا ابْنَ الْمَعالِمِ الْمَأْثُورَةِ، يَا ابْنَ الْمُعْجِزاتِ الْمَوْجُودَةِ، يَا ابْنَ الدَّلائِلِ الْمَشْهُودَةِ ، يَا ابْنَ الصِّراطِ الْمُسْتَقِيمِ، يَا ابْنَ النَّبَاَ الْعَظِيمِ، يَا ابْنَ مَنْ هُوَ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَى اللّٰهِ عَلِيٌّ حَكِيمٌ، يَا ابْنَ الْآياتِ وَالْبَيِّناتِ، يَا ابْنَ الدَّلائِلِ الظَّاهِراتِ، يَا ابْنَ الْبَراهِينِ الْواضِحاتِ الْباهِراتِ، يَا ابْنَ الْحُجَجِ الْبالِغاتِ، يَا ابْنَ النِّعَمِ السَّابِغاتِ، يَا ابْنَ طٰهٰ وَالْمُحْكَماتِ؛
ای فرزند راههای روشن، ای فرزند نشانههای آشکار، ای فرزند دانشهای کامل، ای فرزند آیینهای مشهور، ای فرزند نشانههای حفظ شده، ای فرزند معجزات موجود، ای فرزند دلیلهای محسوس، ای فرزند راه مستقیم، ای فرزند خبر بزرگ، ای فرزند کسی که در امّ الکتاب، نزد خدا، والا و حکیم است، ای فرزند آیات و نشانهها، ای فرزند دلیلهای آشکار، ای فرزند برهانهای نمایان، ای فرزند حجّتهای رسا، ای فرزند نعمتهای کامل، ای فرزند طه و آیات محکم؛
يَا ابْنَ يس وَالذَّارِياتِ، يَا ابْنَ الطُّورِ وَالْعادِياتِ، يَا ابْنَ مَنْ دَنا فَتَدَلَّىٰ فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنىٰ دُنُوّاً وَاقْتِراباً مِنَ الْعَلِيِّ الْأَعْلىٰ، لَيْتَ شِعْرِي أَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوىٰ ؟ بَلْ أَيُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرىٰ ؟ أَبِرَضْوىٰ أَوْ غَيْرِها أَمْ ذِي طُوى ؟ عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَلَا تُرىٰ، وَلَا أَسْمَعَُ لَكَ حَسِيساً وَلَا نَجْوىٰ، عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ تُحِيطَ بِكَ دُونِيَ الْبَلْوَىٰ وَلَا يَنالَُكَ مِنِّي ضَجِيجٌ وَلَا شَكْوىٰ، بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ مُغَيَّبٍ لَمْ يَخْلُ مِنَّا، بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ نازِحٍ مَا نَزَحَ عَنَّا، بِنَفْسِي أَنْتَ أُمْنِيَّةُ شائِقٍ يَتَمَنَّىٰ مِنْ مُؤْمِنٍ وَمُؤْمِنَةٍ ذَكَرا فَحَنَّا، بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ عَقِيدِ عِزٍّ لَايُسامىٰ؛
ای فرزند یس و ذاریات، ای فرزند طور و عادیات، ای فرزند کسی که نزدیک شد، آنگاه درآویخت تا آنکه در دسترسی و نزدیکی به خدای علی اعلی، به فاصله دو کمان یا کمتر بود، ای کاش میدانستم خانهات در کجا قرار گرفته، بلکه میدانستم کدام زمین تو را برداشته یا چه خاکی؟ آیا در کوه رضوایی یا در غیر آن، یا در زمین ذی طوایی؟ بر من سخت است که مردم را میبینم، ولی تو دیده نمیشوی و از تو نمیشنوم صدای محسوسی و نه رازونیازی، بر من سخت است که تو را بدون من گرفتاری فراگیرد و از من به تو فریاد و شکایتی نرسد، جانم فدایت، تو پنهان شدهای هستی که از میان ما بیرون نیستی، جانم فدایت، تو دوری هستی که از ما دور نیست، جانم فدایت، تو آرزوی هر مشتاقی که آرزو کند، از مردان و زنان مؤمن که تو را یاد کرده، از فراقت ناله کنند، جانم فدایت، تو همپیمان نیرو و توانی که کسی بر او برتری نگیرد؛
بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ أَثِيلِ مَجْدٍ لَايُجارَىٰ ، بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لَاتُضاهىٰ، بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ نَصِيفِ شَرَفٍ لَايُساوَىٰ، إِلىٰ مَتَىٰ أَحارُ فِيكَ يَا مَوْلايَ وَ إِلَىٰ مَتَىٰ ؟ وَأَيَّ خِطابٍ أَصِفُ فِيكَ وَأَيَّ نَجْوَىٰ ؟ عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أُجَابَ دُونَكَ وَأُناغَىٰ ، عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أَبْكِيَكَ وَيَخْذُلَكَ الْوَرَىٰ، عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ يَجْرِيَ عَلَيْكَ دُونَهُمْ مَا جَرَىٰ، هَلْ مِنْ مُعِينٍ فَأُطِيلَ مَعَهُ الْعَوِيلَ وَالْبُكاءَ ؟ هَلْ مِنْ جَزُوعٍ فَأُساعِدَ جَزَعَهُ إِذا خَلا ؟ هَلْ قَذِيَتْ عَيْنٌ فَساعَدَتْها عَيْنِي عَلَى الْقَذَىٰ؛
جانم فدایت، تو درخت ریشهدار سرفرازی که همطرازی نپذیرد، جانم فدایت، تو نعمت دیرینهای که او را مانندی نیست، جانم فدایت، تو قرین شرفی که وی را برابری نیست، تا چه زمانی نسبت به تو سرگردان باشم، ای مولایم و تا چه زمان و با کدام بیان، تو را وصف کنم و با چه رازونیازی؟ بر من سخت است که از سوی غیر تو پاسخ داده شوم و سخن مسرّتبخش بشنوم، بر من سخت است که برای تو گریه کنم، ولی مردم تو را واگذارند، بر من سخت است که بر تو بگذرد و نه بر دیگران آنچه گذشت، آیا کمک کنندهای هست که فریاد و گریه را در کنارش طولانی کنم؟ آیا بیتابی هست که او را در بیتابیاش، هنگامی که خلوت کند یاری رسانم؟ آیا چشمی هست که خار فراق در آن جا گرفته، پس چشم من او را بر آن خار خلیده یاری دهد؟
هَلْ إِلَيْكَ يَابْنَ أَحْمَدَ سَبِيلٌ فَتُلْقىٰ ؟ هَلْ يَتَّصِلُ يَوْمُنا مِنْكَ بِعِدَةٍ فَنَحْظىٰ ؟ مَتَىٰ نَرِدُ مَناهِلَكَ الرَّوِيَّةَ فَنَرْوَىٰ ؟ مَتَىٰ نَنْتَقِعُ مِنْ عَذْبِ مائِكَ فَقَدْ طالَ الصَّدىٰ ؟ مَتىٰ نُغادِيكَ وَنُراوِحُكَ فَنُقِرَّ عَيْناً ؟ مَتىٰ تَرانا وَ نَراكَ وَقَدْ نَشَرْتَ لِواءَ النَّصْرِ تُرَىٰ أَتَرَانا نَحُفُّ بِكَ وَأَنْتَ تَؤُمُّ الْمَلَأَ وَقَدْ مَلَأْتَ الْأَرْضَ عَدْلاً، وَأَذَقْتَ أَعْداءَكَ هَواناً وَعِقاباً، وَأَبَرْتَ الْعُتاةَ وَجَحَدَةَ الْحَقِّ، وَقَطَعْتَ دابِرَ الْمُتَكَبِّرِينَ، وَاجْتَثَثْتَ أُصُولَ الظَّالِمِينَ، وَنَحْنُ نَقُولُ: الْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعالَمِينَ؛
آیا به سوی تو ای پسر احمد راهی هست تا ملاقات شوی، آیا روز ما به تو با وعدهای در میپیوندد تا بهرهمند گردیم، چه زمان به چشمههای پر آبت وارد میشویم تا سیراب گردیم، چه زمان از آب وصل خوشگوارت بهرهمند میشویم؟ که تشنگی ما طولانی شد، چه زمان با تو صبح و شام میکنیم تا دیده از این کار روشن کنیم، چه زمان ما را میبینی و ما تو را میبینیم، درحالیکه پرچم پیروزی را گستردهای، آیا آن روز در میرسد که ما را ببینی که تو را احاطه کنیم و تو جامعه جهانی را پیشوا میشوی درحالیکه زمین را از عدالت انباشتی و دشمنانت را خواری و کیفر چشاندهای و متکبّران و منکران حق را نابود کردهای و ریشه سرکشان را قطع نمودهای و بیخ و بن ستمکاران را برکندهای تا ما بگوییم: ستایش ویژۀ خدا، پروردگار جهانیان است؛
اللّٰهُمَّ أَنْتَ كَشَّافُ الْكَرْبِ [الْكُرَبِ] وَالْبَلْوَىٰ، وَ إِلَيْكَ أَسْتَعْدِي فَعِنْدَكَ الْعَدْوَىٰ، وَأَنْتَ رَبُّ الْآخِرَةِ وَالدُّنْيا ، فَأَغِثْ يَا غِياثَ الْمُسْتَغِيثِينَ عُبَيْدَكَ الْمُبْتَلىٰ، وَأَرِهِ سَيِّدَهُ يَا شَدِيدَ الْقُوَىٰ، وَأَزِلْ عَنْهُ بِهِ الْأَسَىٰ وَالْجَوَىٰ، وَبَرِّدْ غَلِيلَهُ يَا مَنْ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ، وَمَنْ إِلَيْهِ الرُّجْعىٰ وَالْمُنْتَهىٰ . اللّٰهُمَّ وَنَحْنُ عَبِيدُكَ التَّائِقُونَ إِلىٰ وَلِيِّكَ الْمُذَكِّرِ بِكَ وَبِنَبِيِّكَ، خَلَقْتَهُ لَنا عِصْمَةً وَمَلاذاً، وَأَقَمْتَهُ لَنا قِواماً وَمَعاذاً، وَجَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنِينَ مِنَّا إِماماً، فَبَلِّغْهُ مِنَّا تَحِيَّةً وَسَلاماً وَزِدْنا بِذٰلِكَ يَا رَبِّ إِكْراماً؛
خدایا تو برطرف کننده سختیها و حوادث ناگواری، از تو یاری میطلبم که یاری و کمک تنها نزد توست و تو پروردگار آخرت و دنیایی، پس ای فریادرس درماندگان، به فریاد بنده کوچک گرفتارت برس و سرورش را به او نشان بده، ای دارندۀ نیروهای شگرف و به دیدار سرورش، اندوه و سوز دل را از او بزدای و آتش تشنگیاش را خاموش کن، ای که بر عرش چیرهای و بازگشت و سرانجام به سوی اوست، خدایا، ما بندگان به شدّت مشتاق به سوی ولی تو هستیم، آنکه مردم را به یاد تو و پیامبرت اندازد و تو او را برای ما نگهبان و پناهگاه آفریدی و او را قوم و امان ما قرار دادی و او را پیشوای اهل ایمان از گروه ما گرداندی، از جانب ما به او درود و سلام برسان و به این وسیله رأفت و محبت بر ما را ای پروردگار بیفزا؛
وَاجْعَلْ مُسْتَقَرَّهُ لَنا مُسْتَقَرّاً وَمُقاماً، وَأَتْمِمْ نِعْمَتَكَ بِتَقْدِيمِكَ إِيَّاهُ أَمامَنا حَتَّىٰ تُورِدَنا جِنَانَكَ وَمُرافَقَةَ الشُّهَداءِ مِنْ خُلَصائِكَ . اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ جَدِّهِ وَ رَسُولِكَ السَّيِّدِ الْأَكْبَرِ وَعَلَىٰ أَبِيهِ السَّيِّدِ الْأَصْغَرِ وَجَدَّتِهِ الصِّدِّيقَةِ الْكُبْرىٰ فاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ صلَّى اللّٰه عَليْهِ وآلِهِ وَعَلَىٰ مَنِ اصْطَفَيْتَ مِنْ آبائِهِ الْبَرَرَةِ وَعَلَيْهِ أَفْضَلَ وَأَكْمَلَ وَأَتَمَّ وَأَدْوَمَ وَأَكْثَرَ وَأَوْفَرَ مَا صَلَّيْتَ عَلَىٰ أَحَدٍ مِنْ أَصْفِيائِكَ وَخِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ؛
و جایگاه او را، جایگاه و اقامتگاه ما قرار ده و نعمتت را با پیش انداختن او در پیش روی ما کامل گردان تا ما را وارد بهشتهایت نماید و به هم نشینی شهیدان از بندگان خالصت نائل کند. خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و درود فرست بر محمّد جدّ او و رسولت، آن سرور بزرگتر و بر پدرش آن سرور پس از پیامبر و بر جدّهاش صدّیقه کبری، فاطمه دختر محمّد و بر کسانی که برگزیدی، از پدران نیکوکارش و بر او، برترین و کاملترین و تمامترین و بادوامترین و بیشترین و فراوانترین درودی که بر یکی از برگزیدگانت و انتخابشدگانت از میان آفریدگانت فرستادی؛
وَصَلِّ عَلَيْهِ صَلاةً لَاغايَةَ لِعَدَدِها، وَلَا نِهايَةَ لِمَدَدِها، وَلَا نَفادَ لِأَمَدِها، اللّٰهُمَّ وَأَقِمْ بِهِ الْحَقَّ، وَأَدْحِضْ بِهِ الْباطِلَ، وَأَدِلْ بِهِ أَوْلِياءَكَ، وَأَذْلِلْ بِهِ أَعْداءَكَ، وَصِلِ اللّٰهُمَّ بَيْنَنا وَبَيْنَهُ وُصْلَةً تُؤَدِّي إِلىٰ مُرافَقَةِ سَلَفِهِ، وَاجْعَلْنا مِمَّنْ يَأْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ، وَيَمْكُثُ فِي ظِلِّهِمْ، وَأَعِنَّا عَلَىٰ تَأْدِيَةِ حُقُوقِهِ إِلَيْهِ، وَالاجْتِهادِ فِي طاعَتِهِ، وَاجْتِنابِ مَعْصِيَتِهِ، وَامْنُنْ عَلَيْنا بِرِضاهُ، وَهَبْ لَنا رَأْفَتَهُ وَرَحْمَتَهُ وَدُعاءَهُ وَخَيْرَهُ مَا نَنالُ بِهِ سَعَةً مِنْ رَحْمَتِكَ، وَفَوْزاً عِنْدَكَ، وَاجْعَلْ صَلاتَنا بِهِ مَقبُولَةً، وَذُنُوبَنا بِهِ مَغْفُورَةً، وَدُعاءَنا بِهِ مُسْتَجاباً؛
درود فرست، درودی که پایانی برای عددش و نهایتی برای مدتش و به آخر رسیدنی برای زمانش نباشد، خدایا حق را به وسیله او برپا دار و باطل را به او نابود کن و دوستانت را به سبب آن حضرت به دولت برسان و دشمنانت را به دست او خوار گردان و پیوندده خدایا بین ما و او، پیوندی که ما را به همنشینی گذشتگان او برساند و ما را از آنانی قرار ده که به دامان عنایتشان چنگ زنند و در سایه لطفشان اقامت کنند و ما را بر پرداخت حقوقش و کوشش در فرمانبرداریاش و دوری از نافرمانیاش کمک کن و بر ما به خشنودیاش منّت نه و رأفت و رحمت و دعای خیر آن حضرت را به ما ببخش تا حدّی که به سبب آن به رحمت گستردهات و رستگاری در پیشگاهت برسیم، خدایا به وسیله او نمازمان را پذیرفته و گناهانمان را آمرزیده و دعاهایمان را مستجاب گردان؛
وَاجْعَلْ أَرْزاقَنا بِهِ مَبْسُوطَةً، وَهُمُومَنا بِهِ مَكْفِيَّةً، وَحَوَائِجَنا بِهِ مَقْضِيَّةً، وَأَقْبِلْ إِلَيْنا بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ، وَاقْبَلْ تَقَرُّبَنا إِلَيْكَ، وَانْظُرْ إِلَيْنا نَظْرَةً رَحِيمَةً نَسْتَكْمِلُ بِهَا الْكَرامَةَ عِنْدَكَ ثُمَّ لَاتَصْرِفْها عَنَّا بِجُودِكَ، وَاسْقِنا مِنْ حَوْضِ جَدِّهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ بِكَأْسِهِ وَبِيَدِهِ رَيّاً رَوِيّاً هَنِيئاً سائِغاً لَاظَمَأَ بَعْدَهُ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ .
خرید کارت تاروت رایدر وایت لنورماند اوراکل در تهران
خدایا روزیهایمان را به سبب او گسترده و اندوهمان را برطرف شده و حاجتهایمان را برآورده فرما و به سوی ما به جلوه کریمت روی آور و تقرّبمان را به سویت بپذیر و به ما نظر کن نظری مهربانانه که کرامت را نزد تو، به وسیله آن نظر به کمال برسانیم و آن نظر مهربانانه را به حق جودت از ما مگردان و از حوض جّدش (درود خدا بر او و خاندانش) با جام او به دست او، سیرابمان کن، سیرابشدنی کامل و گوارا و خوش که پس از آن تشنگی نباشد، ای مهربانترین مهربانان.
دعای ندبه متن، ترجمه
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً
ستايش و سپاس مخصوص خداست كه آفريننده جهان است و درود و تحيت كامل بر سيد ما و پيغمبر خدا حضرت محمد مصطفى و آل اطهارش باد
اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا جَرَى بِهِ قَضَاؤُكَ فِي أَوْلِيَائِكَ الَّذِينَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِكَ وَ دِينِكَ
پرودگارا تو را ستايش مى كنم براى هر چه كه در قضا و قدر تقدير كردى بر خاصان و محبانت يعنى بر آنان كه وجودشان رابراى حضرتت خالص و براى دينت مخصوص گردانيدى
إِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزِيلَ مَا عِنْدَكَ مِنَ النَّعِيمِ الْمُقِيمِ الَّذِي لاَ زَوَالَ لَهُ وَ لاَ اضْمِحْلاَلَ
چون بزرگ نعيم باقى و بى زوال ابدى را كه نزد توست بر آنان اختيار كردى
بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَيْهِمُ الزُّهْدَ فِي دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْيَا الدَّنِيَّةِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا فَشَرَطُوا لَكَ ذَلِكَ
بعد از آنكه زهد در مقامات و لذات و زيب و زيور دنياى دون را بر آنها شرط فرمودى آنها هم بر اين شرط متعهد شدند
وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ وَ قَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّكْرَ الْعَلِيَّ وَ الثَّنَاءَ الْجَلِيَ
و تو هم مى دانستى كه به عهد خود وفا خواهند كرد پس آنان را مقبول و مقرب درگاه خود فرمودى و علو ذكر يعنى قرآن با بلندى نام و ثناى خاص و عام بر آنها از پيش عطا كردى
وَ أَهْبَطْتَ عَلَيْهِمْ مَلاَئِكَتَكَ وَ كَرَّمْتَهُمْ بِوَحْيِكَ وَ رَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِكَ وَ جَعَلْتَهُمُ الذَّرِيعَةَ (الذَّرَائِعَ) إِلَيْكَ وَ الْوَسِيلَةَ إِلَى رِضْوَانِكَ
و آنها را واسطه (هدايت خلق به توحيد و معرفت) و وسيله دخول بهشت رضوان و رحمت خود گردانيدى
فَبَعْضٌ أَسْكَنْتَهُ جَنَّتَكَ إِلَى أَنْ أَخْرَجْتَهُ مِنْهَا
پس بعضى از آنها را در بهشت منزل دادى تا هنگامى كه او را از بهشت بيرون كردى
وَ بَعْضٌ حَمَلْتَهُ فِي فُلْكِكَ وَ نَجَّيْتَهُ وَ (مَعَ) مَنْ آمَنَ مَعَهُ مِنَ الْهَلَكَةِ بِرَحْمَتِكَ
و برخى را در كشتى نشاندى و با هر كس ايمان آورده و در كشتى با او درآمده بود همه را از هلاكت به رحمت خود نجات دادى
وَ بَعْضٌ اتَّخَذْتَهُ لِنَفْسِكَ خَلِيلاً وَ سَأَلَكَ لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ فَأَجَبْتَهُ
و بعضى را به مقام خلت خود برگزيدى و درخواستش را كه وى لسان صدق در امم آخر باشد اجابت كردى
وَ جَعَلْتَ ذَلِكَ عَلِيّاً وَ بَعْضٌ كَلَّمْتَهُ مِنْ شَجَرَةٍ تَكْلِيماً وَ جَعَلْتَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ رِدْءاً وَ وَزِيراً
و به مقام بلند رسانيدى و بعضى را از شجره طور با وى تكلم كردى و برادرش را وزير و معين وى گردانيدى
وَ بَعْضٌ أَوْلَدْتَهُ مِنْ غَيْرِ أَبٍ وَ آتَيْتَهُ الْبَيِّنَاتِ وَ أَيَّدْتَهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ
و بعضى را به غير پدر تنها از مادر ايجاد كردى و به او معجزات عطا فرمودى و او را به روح قدس الهى مؤيد داشتى
وَ كُلٌّ (وَ كُلاًّ) شَرَعْتَ لَهُ شَرِيعَةً وَ نَهَجْتَ لَهُ مِنْهَاجاً وَ تَخَيَّرْتَ لَهُ أَوْصِيَاءَ (أَوْصِيَاءَهُ)
و همه آن پيمبران را شريعت و طريقه و آيينى عطا كردى و براى آنان وصى و جانشينى
مُسْتَحْفِظاً بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ (مُسْتَحْفَظاً بَعْدَ مُسْتَحْفَظٍ) مِنْ مُدَّةٍ إِلَى مُدَّةٍ إِقَامَةً لِدِينِكَ وَ حُجَّةً عَلَى عِبَادِكَ
براى آنكه يكى بعد از ديگرى از مدتى تا مدت معين مستحفظ دين و نگهبان آيين و شريعت و حجت بر بندگان تو باشد قرار دادى
وَ لِئَلاَّ يَزُولَ الْحَقُّ عَنْ مَقَرِّهِ وَ يَغْلِبَ الْبَاطِلُ عَلَى أَهْلِهِ
تا آنكه دين حق از قرارگاه خود خارج نشده و اهل باطل غلبه نكنند
وَ لاَ (لِئَلاَّ) يَقُولَ أَحَدٌ لَوْ لاَ أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولاً مُنْذِراً وَ أَقَمْتَ لَنَا عَلَماً هَادِياً
و تا كسى نتواند گفت كه اى خداچرا رسول بسوى ما نفرستادى كه ما را از جانب تو به نصيحت ارشاد كند و چرا پيشوا نگماشتى
فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزَى
كه ما از آيات و رسولانت پيروى كنيم پيش از آنكه به گمراهى و ذلت و خذلان در افتيم
إِلَى أَنِ انْتَهَيْتَ بِالْأَمْرِ إِلَى حَبِيبِكَ وَ نَجِيبِكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
لذا در هر دورى رسول فرستادى تا آنكه امر رسالت به حبيب گراميت محمد صلى الله عليه و آله منتهى گرديد
فَكَانَ كَمَا انْتَجَبْتَهُ سَيِّدَ مَنْ خَلَقْتَهُ وَ صَفْوَةَ مَنِ اصْطَفَيْتَهُ وَ أَفْضَلَ مَنِ اجْتَبَيْتَهُ وَ أَكْرَمَ مَنِ اعْتَمَدْتَهُ
و او چنانكه تواش برسالت برگزيدى سيد و بزرگ خلايق بود و خاصه پيمبرانى كه برسالت انتخاب فرمودى و افضل از هر كس كه برگزيده توست و گراميتر از تمام رسلى كه معتمد تو بودند
قَدَّمْتَهُ عَلَى أَنْبِيَائِكَ وَ بَعَثْتَهُ إِلَى الثَّقَلَيْنِ مِنْ عِبَادِكَ وَ أَوْطَأْتَهُ مَشَارِقَكَ وَ مَغَارِبَكَ
بدين جهت او را بر همه رسولانت مقدم داشتى و بر تمام بندگانت از جن و انس مبعوث گردانيدى و شرق و غرب عالمت را زير قدم فرمان رسالتش گستردى
وَ سَخَّرْتَ لَهُ الْبُرَاقَ وَ عَرَجْتَ بِرُوحِهِ (بِهِ) إِلَى سَمَائِكَ وَ أَوْدَعْتَهُ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى انْقِضَاءِ خَلْقِكَ
و براق را مسخر او فرمودى و روح پاك وى را بسوى آسمان خود بمعراج بردى و علم گذشته و آينده تا انقضاء خلقت را به او به وديعت سپردى
ثُمَّ نَصَرْتَهُ بِالرُّعْبِ وَ حَفَفْتَهُ بِجَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ وَ الْمُسَوِّمِينَ مِنْ مَلاَئِكَتِكَ
و آنگاه او را بواسطه رعب و ترس دشمن از او بر دشمنان مظفر و منصور گردانيدى و جبرئيل و ميكائيل و ديگر فرشتگان با اسم و رسم و مقام را گرداگردش فرستادى
وَ وَعَدْتَهُ أَنْ تُظْهِرَ دِينَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ وَ ذَلِكَ بَعْدَ أَنْ بَوَّأْتَهُ مُبَوَّأَ صِدْقٍ مِنْ أَهْلِهِ
و به او فيروزى دينش را بر تمام اديان عالم برغم مشركان وعده فرمودى و اين ظفر پس از آن بود كه رسول اكرم (ص) را باز تو او را با فتح و ظفر به خانه كعبه مكان صدق اهل بيت باز گردانيدى
وَ جَعَلْتَ لَهُ وَ لَهُمْ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكاً وَ هُدًى لِلْعَالَمِينَ
و براى او و اهل بيتش آن خانه مكه را اول بيت و نخستين خانه براى عبادت بندگان مقرر فرمودى و وسيله هدايت عالميان گردانيدى
فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِناً
كه آن خانه آيات و نشانه اى آشكار ايمان و مقام ابراهيم خليل بود و محل امن و امان بر هر كس كه در آن داخل مى شد
وَ قُلْتَ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً
و درباره خاندان رسول فرمودى البته خدا از شما اهل بيت رسول هر رجس و ناپاكى را دور مى سازد و كاملا پاك و مبرا مى گرداند
ثُمَّ جَعَلْتَ أَجْرَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مَوَدَّتَهُمْ فِي كِتَابِكَ
آنگاه تو اى پروردگار در قرآنت اجر و مزد رسالت پيغمبرت صلى الله عليه و آله را محبت و دوستى امت نسبت به اهل بيت قرار دادى
فَقُلْتَ قُلْ لاَ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَ قُلْتَ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ
آنجا كه فرمودى بگو اى رسول ما كه من از شما امت اجر رسالتى جزمحبت اقارب و خويشاوندانم نمى خواهم و باز فرمودى همان اجر رسالتى را كه خواستم باز بنفع شما خواستم
وَ قُلْتَ مَا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَنْ شَاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلاً
و باز فرمودى بگو اى رسول ما من از شما امت اجر رسالتى نمى خواهم جز آنكه شما راه خدا را پيش گيريد
فَكَانُوا هُمُ السَّبِيلَ إِلَيْكَ وَ الْمَسْلَكَ إِلَى رِضْوَانِكَ
پس اهل بيت رسول طريق و رهبر بسوى تواند و راه بهشت رضوان تواند
فَلَمَّا انْقَضَتْ أَيَّامُهُ أَقَامَ وَلِيَّهُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِمَا وَ آلِهِمَا هَادِياً
و هنگامى كه دوران عمر پيغمبرت سپرى گشت وصى و جانشين خود على بن ابى طالب صلوات الله عليهما و آلهما را بهدايت امت برگماشت
إِذْ كَانَ هُوَ الْمُنْذِرَ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ فَقَالَ وَ الْمَلَأُ أَمَامَهُ مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاَهُ
و چون او منذر و براى هر قوم هادى امت بود پس رسول اكرم (ص) در حالى كه امت همه در پيش بودند فرمود هر كس كه من پيشوا و دوست و ولى او بودم پس از من على مولاى او خواهد بود
اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ
بارالها دوست بدار هر كه على را دوست بدارد و دشمن بدار هر كه على را دشمن بدارد و يارى كن هر كه على را يارى كند و خوار ساز هر كه على را خوار سازد
وَ قَالَ مَنْ كُنْتُ أَنَا نَبِيَّهُ فَعَلِيٌّ أَمِيرُهُ وَ قَالَ أَنَا وَ عَلِيٌّ مِنْ شَجَرَةٍ وَاحِدَةٍ وَ سَائِرُ النَّاسِ مِنْ شَجَرٍ شَتَّى
و باز فرمود هر كس من پيغمبر او هستم على (ع) امير و فرماندار اوست و باز فرمود من و على هر دو شاخههاى يك درختيم و سايرين از درختهاى مختلفند
وَ أَحَلَّهُ مَحَلَّ هَارُونَ مِنْ مُوسَى فَقَالَ لَهُ أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلاَّ أَنَّهُ لاَ نَبِيَّ بَعْدِي
و پيغمبر (ص) على (ع) را نسبت به خود به مقام هارون نسبت به موسى نشانيد جز آنكه فرمود پس از من پيغمبرى نيست
وَ زَوَّجَهُ ابْنَتَهُ سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ وَ أَحَلَّ لَهُ مِنْ مَسْجِدِهِ مَا حَلَّ لَهُ وَ سَدَّ الْأَبْوَابَ إِلاَّ بَابَهُ
و باز رسول اكرم دختر گراميش كه سيده زنان عالم است به على تزويج فرمود و باز حلال كرد بر على آنچه بر خود پيغمبر حلال بود و باز تمام درهاى منازل اصحاب را كه بمسجد رسول باز بود بحكم خدا بست غير در خانه على
ثُمَّ أَوْدَعَهُ عِلْمَهُ وَ حِكْمَتَهُ فَقَالَ أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْمَدِينَةَ وَ الْحِكْمَةَ فَلْيَأْتِهَا مِنْ بَابِهَا
آنگاه رسول اسرار علم و حكمتش را نزد على وديعه گذاشت كه فرمود من شهر علمم و على در آن شهر علم است پس هر كه بخواهد در اين مدينه علم و حكمت وارد شود از درگاهش بايد وارد گردد
ثُمَّ قَالَ أَنْتَ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ وَارِثِي لَحْمُكَ مِنْ لَحْمِي وَ دَمُكَ مِنْ دَمِي
آنگاه فرمود تو برادر من و وصى من و وارث من هستى گوشت و خون تو گوشت و خون من است
وَ سِلْمُكَ سِلْمِي وَ حَرْبُكَ حَرْبِي وَ الْإِيمَانُ مُخَالِطٌ لَحْمَكَ وَ دَمَكَ كَمَا خَالَطَ لَحْمِي وَ دَمِي
صلح و جنگ با تو صلح و جنگ با من است و ايمان (به خدا و حقايق الهيه) چنان با گوشت و خون تو آميخته شده كه با گوشت و خون من آميخته اند
وَ أَنْتَ غَداً عَلَى الْحَوْضِ خَلِيفَتِي وَ أَنْتَ تَقْضِي دَيْنِي وَ تُنْجِزُ عِدَاتِي
و تو فردا جانشين من برحوض كوثر خواهى بود و پس از من تو اداء قرض من مى كنى و وعده هايم را انجام خواهى داد
وَ شِيعَتُكَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلِي فِي الْجَنَّةِ وَ هُمْ جِيرَانِي
و شيعيان تو در قيامت بر كرسيهاى نور با روى سفيد در بهشت ابد گرداگرد من قرار گرفته اند و آنها در آنجا همسايه منند
وَ لَوْ لاَ أَنْتَ يَا عَلِيُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدِي
اگر تو يا على بعد از من ميان امتم نبودى اهل ايمان به مقام معرفت نمى رسيدند
وَ كَانَ بَعْدَهُ هُدًى مِنَ الضَّلاَلِ وَ نُوراً مِنَ الْعَمَى وَ حَبْلَ اللَّهِ الْمَتِينَ وَ صِرَاطَهُ الْمُسْتَقِيمَ
و همانا على بود كه بعد از رسول اكرم امت را از ضلالت و گمراهى و كفر و نابينايى به مقام هدايت و بصيرت می رسانيد او رشته محكم خدا و راه مستقيم حق براى امت است
لاَ يُسْبَقُ بِقَرَابَةٍ فِي رَحِمٍ وَ لاَ بِسَابِقَةٍ فِي دِينٍ وَ لاَ يُلْحَقُ فِي مَنْقَبَةٍ مِنْ مَنَاقِبِهِ
هيچكس به قرابت با رسول (ص) بر او سبقت نيافته و در اسلام و ايمان بر او سبقت نگرفته و نه كسى به او در مناقب و اوصاف كمال خواهد رسيد
يَحْذُو حَذْوَ الرَّسُولِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمَا وَ آلِهِمَا وَ يُقَاتِلُ عَلَى التَّأْوِيلِ وَ لاَ تَأْخُذُهُ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لاَئِمٍ
تنها قدم بقدم از پى رسول اكرم على راه پيمود كه درود خدا بر هر دو و بر آل اطهارشان باد و على است كه بر تأويل جنگ می كند و در راه رضاى خدا از ملامت و سرزنش بدگويان باك ندارد
قَدْ وَتَرَ فِيهِ صَنَادِيدَ الْعَرَبِ وَ قَتَلَ أَبْطَالَهُمْ وَ نَاوَشَ (نَاهَشَ) ذُؤْبَانَهُمْ
و در راه خدا خونهاى صناديد و گردنكشان عرب را بخاك ريخت و شجعان و پهلوانانشان را به قتل رسانيد و سركشان را مطيع و منقاد كرد
فَأَوْدَعَ قُلُوبَهُمْ أَحْقَاداً بَدْرِيَّةً وَ خَيْبَرِيَّةً وَ حُنَيْنِيَّةً وَ غَيْرَهُنَّ فَأَضَبَّتْ (فَأَصَنَّتْ) (فَأَصَنَّ) عَلَى عَدَاوَتِهِ
و دلهايشان را پر از حقد و كينه از واقعه جنگ بدر و حنين و خيبر و غيره ساخت و در اثر آن كينه پنهانى در دشمن او قيام كردند
وَ أَكَبَّتْ عَلَى مُنَابَذَتِهِ حَتَّى قَتَلَ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ
و به مبارزه و جنگ با او هجوم آوردند تا آنكه ناگزير او هم با عهد شكنان امت و با ظالمان و ستمكاران و با خوارج مرتد از دين در نهروان بقتال برخاست
وَ لَمَّا قَضَى نَحْبَهُ وَ قَتَلَهُ أَشْقَى (الْأَشْقِيَاءِ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ) الْآخِرِينَ يَتْبَعُ أَشْقَى الْأَوَّلِينَ
و چون نوبت اجلش فرا رسيد و شقيترين خلق آخر عالم به پيروى شقيترين خلق اول
لَمْ يُمْتَثَلْ أَمْرُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي الْهَادِينَ بَعْدَ الْهَادِينَ
فرمان رسول اكرم صلى الله عليه و آله را امتثال نكردند و درباره هاديان خلق يكى بعد از ديگر
وَ الْأُمَّةُ مُصِرَّةٌ عَلَى مَقْتِهِ مُجْتَمِعَةٌ عَلَى قَطِيعَةِ رَحِمِهِ وَ إِقْصَاءِ وَلَدِهِ إِلاَّ الْقَلِيلَ مِمَّنْ وَفَى لِرِعَايَةِ الْحَقِّ فِيهِمْ
و امت همه كمر بر دشمنى آنها بسته و متفق شدند بر قطع رحم پيغمبر (ص) و دور كردن اولاد طاهرينش جز قليلى از مؤمنان حقيقى كه حق اولاد رسول را رعايت كردند
فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ وَ سُبِيَ مَنْ سُبِيَ وَ أُقْصِيَ مَنْ أُقْصِيَ
تا آنكه بظلم ستمكاران امت گروهى كشته و جمعى اسير و فرقهاى دور از وطن شدند
وَ جَرَى الْقَضَاءُ لَهُمْ بِمَا يُرْجَى لَهُ حُسْنُ الْمَثُوبَةِ إِذْ كَانَتِ الْأَرْضُ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ الْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ
و قلم قضا بر آنها جارى شد به چيزى كه اميد از آن حسن ثواب و پاداش نيكو است چون زمين ملك خداست و هر كه از بندگان را بخواهد وارث ملك زمين خواهد كرد عاقبت نيك عالم با اهل تقوى است
وَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنْ كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولاً وَ لَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
و پروردگار ما از هر نقص و آلايش پاك و منزه است و وعده او قطعى و محقق الوقوع است و ابدا در وعده پروردگار خلاف نيست و در هر كار در كمال اقتدار و علم و حكمت است
فَعَلَى الْأَطَائِبِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمَا وَ آلِهِمَا فَلْيَبْكِ الْبَاكُونَ
پس بايد بر پاكان اهل بيت پيغمبر و على صلى الله عليهما و آله ما گريه كنند
وَ إِيَّاهُمْ فَلْيَنْدُبِ النَّادِبُونَ وَ لِمِثْلِهِمْ فَلْتُذْرَفِ (فَلْتَدُرَّ) الدُّمُوعُ وَ لْيَصْرُخِ الصَّارِخُونَ وَ يَضِجُّ (يَضِجَّ) الضَّاجُّونَ وَ يَعِجُّ (يَعِجَّ) الْعَاجُّونَ
و بر آن مظلومان عالم ندبه و افغان كنند و براى مثل آن بزرگواران اشك از ديدگان بارند و ناله و زارى و ضجه و شيون از دل بركشند
أَيْنَ الْحَسَنُ أَيْنَ الْحُسَيْنُ أَيْنَ أَبْنَاءُ الْحُسَيْنِ صَالِحٌ بَعْدَ صَالِحٍ وَ صَادِقٌ بَعْدَ صَادِقٍ
كه كجاست حسن بن على كجاست حسين بن على كجايند فرزندان حسين آن پاكان عالم كه هر يك بعد از ديگرى رهبر راه خدا و برگزيده از خلق خدا بودند
أَيْنَ السَّبِيلُ بَعْدَ السَّبِيلِ أَيْنَ الْخِيَرَةُ بَعْدَ الْخِيَرَةِ أَيْنَ الشُّمُوسُ الطَّالِعَةُ أَيْنَ الْأَقْمَارُ الْمُنِيرَةُ
كجا رفتند تابان خورشيدها و فروزان ماهها كجا رفتند درخشان ستارگان
أَيْنَ الْأَنْجُمُ الزَّاهِرَةُ أَيْنَ أَعْلاَمُ الدِّينِ وَ قَوَاعِدُ الْعِلْمِ أَيْنَ بَقِيَّةُ اللَّهِ الَّتِي لاَ تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِيَةِ
كجا رفتند آن رهنمايان دين و اركان علم و دانش كجاست حضرت بقية الله كه عالم خالى از عترت هادى امت نخواهد بود
أَيْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَةِ أَيْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ
كجاست آنكه براى بركندن ريشه ظالمان و ستمگران عالم مهيا گرديد كجاست آنكه منتظريم اختلاف و كج رفتاريها را به راستى اصلاح كند
أَيْنَ الْمُرْتَجَى لِإِزَالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَانِ أَيْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِيدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ
كجاست آنكه اميد داريم اساس ظلم و عدوان را از عالم براندازد و كجاست آنكه براى تجديد فرايض و سنن ذخيره است
أَيْنَ الْمُتَخَيَّرُ (الْمُتَّخَذُ) لِإِعَادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِيعَةِ أَيْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْيَاءِ الْكِتَابِ وَ حُدُودِهِ
كجاست آنكه براى برگردانيدن ملت و شريعت مقدس اسلام اختيار گرديده كجاست آنكه آرزومنديم كتاب آسمانى قرآن و حدود آن را احيا سازد
أَيْنَ مُحْيِي مَعَالِمِ الدِّينِ وَ أَهْلِهِ أَيْنَ قَاصِمُ شَوْكَةِ الْمُعْتَدِينَ أَيْنَ هَادِمُ أَبْنِيَةِ الشِّرْكِ وَ النِّفَاقِ
كجاست آنكه دين و ايمان و اهل ايمان را زنده گرداند كجاست آنكه شوكت ستمكاران را درهم مى شكند كجاست آنكه بنا و سازمانهاى شرك و نفاق را ويران مى كند
أَيْنَ مُبِيدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَ الْعِصْيَانِ وَ الطُّغْيَانِ أَيْنَ حَاصِدُ فُرُوعِ الْغَيِّ وَ الشِّقَاقِ (النِّفَاقِ)
كجاست آنكه اهل فسق و عصيان و ظلم و طغيان را نابود مى گرداند كجاست آنكه نهال گمراهى و دشمنى و عناد را از زمين بر مى كند
أَيْنَ طَامِسُ آثَارِ الزَّيْغِ وَ الْأَهْوَاءِ أَيْنَ قَاطِعُ حَبَائِلِ الْكِذْبِ (الْكَذِبِ) وَ الاِفْتِرَاءِ
كجاست آنكه آثار انديشه باطل و هواهاى نفسانى را محو و نابود مىسازد كجاست آنكه حبل و دسيسه هاى دروغ و افتراء را از ريشه قطع خواهد كرد
أَيْنَ مُبِيدُ الْعُتَاةِ وَ الْمَرَدَةِ أَيْنَ مُسْتَأْصِلُ أَهْلِ الْعِنَادِ وَ التَّضْلِيلِ وَ الْإِلْحَادِ أَيْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِيَاءِ وَ مُذِلُّ الْأَعْدَاءِ
كجاست آنكه متكبران سركش عالم را هلاك و نابود مى گرداند كجاست آنكه مردم ملحد معاند با حق را و گمراه كننده خلق را ريشه كن خواهد كرد كجاست آنكه دوستان خدا را عزيز و دشمنان خدا را ذليل خواهد كرد
أَيْنَ جَامِعُ الْكَلِمَةِ (الْكَلِمِ) عَلَى التَّقْوَى أَيْنَ بَابُ اللَّهِ الَّذِي مِنْهُ يُؤْتَى
كجاست آنكه مردم را بر وحدت كلمه تقوى و دين مجتمع مى سازد كجاست باب اللهى كه از آن درگاه وارد می شوند
أَيْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِي إِلَيْهِ يَتَوَجَّهُ الْأَوْلِيَاءُ أَيْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَيْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ
كجاست آن وجه اللهى كه دوستان خدا بسوى او روى آورند كجاست آن وسيله حق كه بين آسمان و زمين پيوسته است
أَيْنَ صَاحِبُ يَوْمِ الْفَتْحِ وَ نَاشِرُ رَايَةِ الْهُدَى أَيْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاَحِ وَ الرِّضَا
كجاست صاحب روز فتح و برافرازنده پرچم هدايت در جهانيان كجاست آنكه پريشانيهاى خلق را اصلاح و دلها را خشنود مى سازد
أَيْنَ الطَّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِيَاءِ وَ أَبْنَاءِ الْأَنْبِيَاءِ أَيْنَ الطَّالِبُ (الْمُطَالِبُ) بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلاَءَ
كجاست آنكه از ظلم و ستم امت بر پيغمبران و اولاد پيغمبران دادخواهى مى كند كجاست آنكه از خون شهيد كربلا انتقام خواهد كشيد
أَيْنَ الْمَنْصُورُ عَلَى مَنِ اعْتَدَى عَلَيْهِ وَ افْتَرَى
كجاست آنكه خدا بر متعديان و مفتريان و ستمكارانش او را مظفر و منصور مى گرداند
أَيْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذِي يُجَابُ إِذَا دَعَا أَيْنَ صَدْرُ الْخَلاَئِقِ (الْخَلاَئِفِ) ذُو الْبِرِّ وَ التَّقْوَى
كجاست آنكه دعاى خلق پريشان و مضطر را اجابت مى كند كجاست امام قائم و صدر نشين عالم داراى نيكوكارى و تقوى
أَيْنَ ابْنُ النَّبِيِّ الْمُصْطَفَى وَ ابْنُ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى وَ ابْنُ خَدِيجَةَ الْغَرَّاءِ وَ ابْنُ فَاطِمَةَ الْكُبْرَى
كجاست فرزند پيغمبر محمد مصطفى (ص) و فرزند على مرتضى و فرزند خديجه بلند مقام و فرزند فاطمه زهرا بزرگترين زنان عالم
بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي وَ نَفْسِي لَكَ الْوِقَاءُ وَ الْحِمَى يَا ابْنَ السَّادَةِ الْمُقَرَّبِينَ يَا ابْنَ النُّجَبَاءِ الْأَكْرَمِينَ
پدر و مادرم فداى تو و جانم نگهدار و حامى ذات پاك تو باد اى فرزند بزرگان مقربان خدا اى فرزند اصيل و شريف و بزرگوارترين اهل عالم
يَا ابْنَ الْهُدَاةِ الْمَهْدِيِّينَ (الْمُهْتَدِينَ) يَا ابْنَ الْخِيَرَةِ الْمُهَذَّبِينَ يَا ابْنَ الْغَطَارِفَةِ الْأَنْجَبِينَ
اى فرزند هاديان هدايت يافته اى فرزند بهترين مردان مهذب اى فرزندمهتران شرافتمندان خلق
يَا ابْنَ الْأَطَائبِ الْمُطَهَّرِينَ (الْمُسْتَظْهَرِينَ) يَا ابْنَ الْخَضَارِمَةِ الْمُنْتَجَبِينَ يَا ابْنَ الْقَمَاقِمَةِ الْأَكْرَمِينَ (الْأَكْبَرِينَ)
اى فرزند نيكوترين پاكان عالم اى فرزند جوانمردان برگزيدگان اى فرزند مهتر گرامى تران
يَا ابْنَ الْبُدُورِ الْمُنِيرَةِ يَا ابْنَ السُّرُجِ الْمُضِيئَةِ يَا ابْنَ الشُّهُبِ الثَّاقِبَةِ يَا ابْنَ الْأَنْجُمِ الزَّاهِرَةِ
اى فرزند تابان ماه ها و فروزان چراغها و درخشان ستارگان
يَا ابْنَ السُّبُلِ الْوَاضِحَةِ يَا ابْنَ الْأَعْلاَمِ اللاَّئِحَةِ يَا ابْنَ الْعُلُومِ الْكَامِلَةِ يَا ابْنَ السُّنَنِ الْمَشْهُورَةِ
اى فرزند راه هاى روشن خدا اى فرزند نشانهاى آشكار حق اى فرزند علوم كامل الهى اى فرزند سنن و قوانين معروف آسمانى
يَا ابْنَ الْمَعَالِمِ الْمَأْثُورَةِ يَا ابْنَ الْمُعْجِزَاتِ الْمَوْجُودَةِ يَا ابْنَ الدَّلاَئِلِ الْمَشْهُودَةِ (الْمَشْهُورَةِ)
اى فرزند معالم و آثار ايمان كه مذكور است اى فرزند معجزات محقق و موجود اى فرزند راهنمايان محقق و مشهود خلق
يَا ابْنَ الصِّرَاطِ الْمُسْتَقِيمِ يَا ابْنَ النَّبَإِ الْعَظِيمِ يَا ابْنَ مَنْ هُوَ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَى اللَّهِ عَلِيٌّ حَكِيمٌ
اى فرزند صراط مستقيم خدا اى فرزند نبأ عظيم اى فرزند كسى كه در ام الكتاب نزد خدا على و حكيم است
يَا ابْنَ الْآيَاتِ وَ الْبَيِّنَاتِ يَا ابْنَ الدَّلاَئِلِ الظَّاهِرَاتِ يَا ابْنَ الْبَرَاهِينِ الْوَاضِحَاتِ الْبَاهِرَاتِ
اى فرزند آيات مبينات اى فرزند ادله روشن حق اى فرزند برهانهاى واضح و آشكار خدا
يَا ابْنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَاتِ يَا ابْنَ النِّعَمِ السَّابِغَاتِ يَا ابْنَ طه وَ الْمُحْكَمَاتِ يَا ابْنَ يس وَ الذَّارِيَاتِ
اى فرزند حجتهاى بالغه الهى اى فرزند نعمتهاى عام الهى اى فرزند طه و محكمات قرآن و ياسين و ذاريات
يَا ابْنَ الطُّورِ وَ الْعَادِيَاتِ يَا ابْنَ مَنْ دَنَا فَتَدَلَّى فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى دُنُوّاً وَ اقْتِرَاباً مِنَ الْعَلِيِّ الْأَعْلَى
اى فرزند سوره طور و عاديات اى فرزند مقام ختمى مرتبت (ص) كه نسبت به حضرت على اعلاى الهى مقربترين مقام است
لَيْتَ شِعْرِي أَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوَى بَلْ أَيُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرَى أَ بِرَضْوَى أَوْ غَيْرِهَا أَمْ ذِي طُوًى
كاش مى دانستم كه كجا دلها به ظهور تو قرار و آرام خواهد يافت آيا به كدام سرزمين اقامت دارى آيا به زمين رضوا يا غير آن يا به ديار ذو طوى متمكن گرديده اى
عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَ لاَ تُرَى وَ لاَ أَسْمَعَ (أَسْمَعُ) لَكَ حَسِيساً وَ لاَ نَجْوَى
بسيار سخت است بر من كه خلق را همه ببينم و تو را نبينم و هيچ از تو صدايى حتى آهسته هم به گوش من نرسد
عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ تُحِيطَ بِكَ دُونِيَ (لاَ تُحِيطَ بِي دُونَكَ) الْبَلْوَى وَ لاَ يَنَالَكَ مِنِّي ضَجِيجٌ وَ لاَ شَكْوَى
بسيار سخت است بر من بواسطه فراق تو نزديك من رنج و بلوى احاطه كند و ناله زار من به حضرتت نرسد – و شكوه به تو نتوانم
بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ مُغَيَّبٍ لَمْ يَخْلُ مِنَّا بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ نَازِحٍ مَا نَزَحَ (يَنْزَحُ) عَنَّا
به جانم قسم كه تو آن حقيقت پنهانى كه دور از ما نيستى به جانم قسم كه تو آن شخص جدا از مايى كه ابدا جدا نيستى
بِنَفْسِي أَنْتَ أُمْنِيَّةُ شَائِقٍ يَتَمَنَّى مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ ذَكَرَا فَحَنَّا بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ عَقِيدِ عِزٍّ لاَ يُسَامَى
به جانم قسم كه تو همان آرزوى قلبى و مشتاق اليه مرد و زن اهل ايمانى كه هر دلى از يادت ناله شوق مىزند به جانم قسم كه تو از سرشت عزتى كه بر شما هيچكس برترى نخواهد يافت
بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ أَثِيلِ مَجْدٍ لاَ يُجَارَى (يُحَاذَى) بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ تِلاَدِ نِعَمٍ لاَ تُضَاهَى
و ركن اصيل مجد و شرافت هستيد كه هيچكس همانند شما نخواهد گرديد به جانم قسم كه تو از آن نعمتهاى خاص خدايى كه مثل و مانند نخواهد داشت
بِنَفْسِي أَنْتَ مِنْ نَصِيفِ شَرَفٍ لاَ يُسَاوَى إِلَى مَتَى أَحَارُ (أَجْأَرُ) فِيكَ يَا مَوْلاَيَ
به جانم قسم كه تو از آن خاندان عدالت و شرفى كه احدى برابرى با شما نتواند كرد اى مولاى من تا كى در شما حيران و سرگردان باشم
وَ إِلَى مَتَى وَ أَيَّ خِطَابٍ أَصِفُ فِيكَ وَ أَيَّ نَجْوَى عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أُجَابَ دُونَكَ وَ (أَوْ) أُنَاغَى
تا به كى و به چگونه خطابى درباره تو توصيف كنم و چگونه راز دل گويم اى مولاى من بر من بسى سخت است و مشكل كه پاسخ از غير تو يابم
عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أَبْكِيَكَ وَ يَخْذُلَكَ الْوَرَى عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ يَجْرِيَ عَلَيْكَ دُونَهُمْ مَا جَرَى
سخت و مشكل است بر من كه بگريم از تو و خلق تو را واگذارند سخت و مشكل است بر من كه بر تو دون ديگرى اين جريان پيش آمد
هَلْ مِنْ مُعِينٍ فَأُطِيلَ مَعَهُ الْعَوِيلَ وَ الْبُكَاءَ هَلْ مِنْ جَزُوعٍ فَأُسَاعِدَ جَزَعَهُ إِذَا خَلاَ
آيا كسى هست كه مرا يارى كند تا بسى ناله فراق و فرياد و فغان طولانى از دل بركشم كسى هست كه جزع و زارى كند
هَلْ قَذِيَتْ عَيْنٌ فَسَاعَدَتْهَا عَيْنِي عَلَى الْقَذَى هَلْ إِلَيْكَ يَا ابْنَ أَحْمَدَ سَبِيلٌ فَتُلْقَى
آيا چشمى مى گريد تا چشم من هم با او مساعدت كند و زار زار بگريد اى پسر پيغمبر آيا بسوى تو راه ملاقاتى هست
هَلْ يَتَّصِلُ يَوْمُنَا مِنْكَ بِعِدَةٍ (بِغَدِهِ) فَنَحْظَى مَتَى نَرِدُ مَنَاهِلَكَ الرَّوِيَّةَ فَنَرْوَى
آيا امروز به فردايى مى رسد كه به ديدار جمالت محظوظ شويم آيا كى شود كه بر جويبارهاى رحمت درآييم و سيراب شويم
مَتَى نَنْتَقِعُ مِنْ عَذْبِ مَائِكَ فَقَدْ طَالَ الصَّدَى مَتَى نُغَادِيكَ وَ نُرَاوِحُكَ فَنَقِرَّ عَيْناً (فَتَقَرَّ عُيُونُنَا)
كى شود كه از چشمه آب زلال تو ما بهره مند شويم كه عطش ما طولانى گشت كى شود كه ما با تو صبح و شام كنيم تا چشم ما به جمالت روشن شود
مَتَى تَرَانَا (وَ) نَرَاكَ وَ قَدْ نَشَرْتَ لِوَاءَ النَّصْرِ تُرَى
كى شود كه تو ما را و ما تو را ببينيم هنگامى كه پرچم نصرت و فيروزى در عالم برافراشته اى
أَ تَرَانَا نَحُفُّ بِكَ وَ أَنْتَ تَؤُمُّ الْمَلَأَ وَ قَدْ مَلَأْتَ الْأَرْضَ عَدْلاً
آيا خواهى ديد كه ما به گرد تو حلقه زده و تو با سپاه تمام روى زمين را پر از عدل و داد كرده باشى
وَ أَذَقْتَ أَعْدَاءَكَ هَوَاناً وَ عِقَاباً وَ أَبَرْتَ الْعُتَاةَ وَ جَحَدَةَ الْحَقِ
و دشمنانت را كيفر خوارى و عقاب بچشانى و سركشان و كافران و منكران خدا را نابود گردانى
وَ قَطَعْتَ دَابِرَ الْمُتَكَبِّرِينَ وَ اجْتَثَثْتَ أُصُولَ الظَّالِمِينَ وَ نَحْنُ نَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
و ريشه متكبران عالم و ستمكاران جهان را از بيخ بركنى و ما با خاطر شاد به الحمد لله رب العالمين لب برگشاييم
اللَّهُمَّ أَنْتَ كَشَّافُ الْكُرَبِ وَ الْبَلْوَى وَ إِلَيْكَ أَسْتَعْدِي فَعِنْدَكَ الْعَدْوَى وَ أَنْتَ رَبُّ الْآخِرَةِ وَ الدُّنْيَا (الْأُولَى)
اى خدا تو برطرف كننده غم و اندوه دلهايى من از تو داد دل مىخواهم كه تويى دادخواه و تو خداى دنيا و آخرتى
فَأَغِثْ يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ عُبَيْدَكَ الْمُبْتَلَى وَ أَرِهِ سَيِّدَهُ يَا شَدِيدَ الْقُوَى
بارى به داد ما برس اى فريادرس فريادخواهان بندگان ضعيف بلا و ستم رسيده را درياب و سيد او را براى او ظاهر گردان اى خداى بسيار مقتدر و توانا
وَ أَزِلْ عَنْهُ بِهِ الْأَسَى وَ الْجَوَى وَ بَرِّدْ غَلِيلَهُ يَا مَنْ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى وَ مَنْ إِلَيْهِ الرُّجْعَى وَ الْمُنْتَهَى
لطف كن و ما را بظهورش از غم و اندوه و سوز دل برهان و حرارت قلب ما را فرو نشان اى خدايى كه بر عرش استقرار ازلى دارى و رجوع همه عالم بسوى توست و منتهى بحضرت توست
اللَّهُمَّ وَ نَحْنُ عَبِيدُكَ التَّائِقُونَ (الشَّائِقُونَ) إِلَى وَلِيِّكَ الْمُذَكِّرِ بِكَ
اى خدا ما بندگان حقيرت مشتاق ظهور ولى توايم كه او يادآور تو
وَ بِنَبِيِّكَ خَلَقْتَهُ لَنَا عِصْمَةً وَ مَلاَذاً وَ أَقَمْتَهُ لَنَا قِوَاماً وَ مَعَاذاً وَ جَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنِينَ مِنَّا إِمَاماً
و رسول توست تو او را آفريده اى براى عصمت و نگاهدارى و پناه دين و ايمان ما و او را برانگيخته اى تا قوام و حافظ و پناه خلق باشد و او را براى اهل ايمان از ما بندگانت پيشوا قرار دادى
فَبَلِّغْهُ مِنَّا تَحِيَّةً وَ سَلاَماً وَ زِدْنَا بِذَلِكَ يَا رَبِّ إِكْرَاماً وَ اجْعَلْ مُسْتَقَرَّهُ لَنَا مُسْتَقَرّاً وَ مُقَاماً
پس تو از ما بآن حضرت سلام و تحيت برسان و بدين واسطه مزيد كرامت ما گردان و مقام آن حضرت را مقام و منزل شيعيان قرار ده
وَ أَتْمِمْ نِعْمَتَكَ بِتَقْدِيمِكَ إِيَّاهُ أَمَامَنَا حَتَّى تُورِدَنَا جِنَانَكَ (جَنَّاتِكَ) وَ مُرَافَقَةَ الشُّهَدَاءِ مِنْ خُلَصَائِكَ
و بواسطه پيشوايى او بر ما نعمتت را تمام گردان تا آن بزرگوار به هدايتش ما را در بهشتهاى تو داخل سازد و با شهيدان راه تو و دوستان خاص تو رفيق گرداند
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ جَدِّهِ (وَ) رَسُولِكَ السَّيِّدِ الْأَكْبَرِ
اى خدا درود فرست بر محمد و آل محمد و باز هم درود فرست بر محمد جد امام زمان كه رسول تو و سيد و بزرگترين پيغمبران است
وَ عَلَى ( عَلِيٍّ ) أَبِيهِ السَّيِّدِ الْأَصْغَرِ وَ جَدَّتِهِ الصِّدِّيقَةِ الْكُبْرَى فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ
و بر على جد ديگرش كه سيد سلحشور حملهور در راه جهاد توست و بر جده او صديقه كبرى فاطمه دختر حضرت محمد (ص)
وَ عَلَى مَنِ اصْطَفَيْتَ مِنْ آبَائِهِ الْبَرَرَةِ وَ عَلَيْهِ
و بر آنان كه تو برگزيدى از پدران نيكوكار او بر همه آنان و بر او
أَفْضَلَ وَ أَكْمَلَ وَ أَتَمَّ وَ أَدْوَمَ وَ أَكْثَرَ وَ أَوْفَرَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِيَائِكَ وَ خِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ
بهتر و كاملتر و پيوسته و دائمى و بيشترو وافرترين درود و رحمتى فرست كه بر احدى از برگزيدگان و نيكان خلقت چنين رحمتى كامل عطا كردى
وَ صَلِّ عَلَيْهِ صَلاَةً لاَ غَايَةَ لِعَدَدِهَا وَ لاَ نِهَايَةَ لِمَدَدِهَا وَ لاَ نَفَادَ لِأَمَدِهَا
و باز رحمت و درود فرست بر او رحمتى كه شمارش بى حد و انبساطش بى انتها باشد و زمانش بى پايان باشد
اللَّهُمَّ وَ أَقِمْ بِهِ الْحَقَّ وَ أَدْحِضْ بِهِ الْبَاطِلَ وَ أَدِلْ بِهِ أَوْلِيَاءَكَ وَ أَذْلِلْ بِهِ أَعْدَاءَكَ
اى خدا و بواسطه وجود آن حضرت دين حق را پاينده دار و اهل باطل را محو و نابود ساز و دوستانت را با آن حضرت هدايت فرما و دشمنانت را بواسطه او ذليل و خوار گردان
وَ صِلِ اللَّهُمَّ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُ وُصْلَةً تُؤَدِّي إِلَى مُرَافَقَةِ سَلَفِهِ
و اى خداى منان ما و او را پيوند و اتصالى كامل ده كه منتهى شود به رفاقت ما با پدرانش
وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ يَأْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ وَ يَمْكُثُ فِي ظِلِّهِمْ
و ما را از آن كسان قرار ده كه چنگ به دامان آن بزرگواران زده است و در سايه آنان زيست مى كند
وَ أَعِنَّا عَلَى تَأْدِيَةِ حُقُوقِهِ إِلَيْهِ وَ الاِجْتِهَادِ فِي طَاعَتِهِ وَ اجْتِنَابِ مَعْصِيَتِهِ وَ امْنُنْ عَلَيْنَا بِرِضَاهُ
و ما را بر اداء حقوق آن حضرتش و جهد و كوشش در طاعتش و دورى از عصيانش يارى فرما و بر ما به رضا و خشنودى آن حضرت منت گذار
وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ وَ رَحْمَتَهُ وَ دُعَاءَهُ وَ خَيْرَهُ مَا نَنَالُ بِهِ سَعَةً مِنْ رَحْمَتِكَ وَ فَوْزاً عِنْدَكَ
و رأفت و مهربانى و دعاء خير و بركت وجود مقدسش را به ما موهبت فرما تا بدين واسطه ما به رحمت واسعه و فوز سعادت نزد تو نايل شويم
وَ اجْعَلْ صَلاَتَنَا بِهِ مَقْبُولَةً وَ ذُنُوبَنَا بِهِ مَغْفُورَةً وَ دُعَاءَنَا بِهِ مُسْتَجَاباً
و بواسطه آن حضرت نماز ما را مقبول و گناهان ما را آمرزيده و دعاى ما را مستجاب ساز
وَ اجْعَلْ أَرْزَاقَنَا بِهِ مَبْسُوطَةً وَ هُمُومَنَا بِهِ مَكْفِيَّةً وَ حَوَائِجَنَا بِهِ مَقْضِيَّةً
و روزيهاى ما را بواسطه او وسيع و هم و غم ما را برطرف و حاجتهاى ما را برآورده گردان
وَ أَقْبِلْ إِلَيْنَا بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ وَ ا123قْبَلْ تَقَرُّبَنَا إِلَيْكَ
و بر ما به وجه كريم اقبال و توجه فرما و تقرب و توسل ما را بسوى خود بپذير
وَ انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً نَسْتَكْمِلْ بِهَا الْكَرَامَةَ عِنْدَكَ
و بر ما به رحمت و لطف نظر فرما تا ما بدان نظر لطف كرامت نزد تو را به حد كمال رسانيم
ثُمَّ لاَ تَصْرِفْهَا عَنَّا بِجُودِكَ وَ اسْقِنَا مِنْ حَوْضِ جَدِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِكَأْسِهِ وَ بِيَدِهِ
آنگاه ديگر هرگز نظر لطف را از ما به كرمت باز مگير و ما را از حوض كوثر جدش پيغمبر صلى الله عليه و آله به كاسه او و به دست او سيراب كن
رَيّاً رَوِيّاً هَنِيئاً سَائِغاً لاَ ظَمَأَ بَعْدَهُ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
سيرابى كامل گوارايى خوش كه بعد از آن سيراب شدن ديگر تشنه نشويم اى مهربانترين مهربانان عالم.
دیدگاهتان را بنویسید