
همای اوج سعادت به دام ما افتد
اگر تو را گذری بر مقام ما افتد
حباب وار براندازم از نشاط کلاه
اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد
شبی که ماه مراد از افق شود طالع
بود که پرتو نوری به بام ما افتد
به بارگاه تو چون باد را نباشد بار
کی اتفاق مجال سلام ما افتد
چو جان فدای لبش شد خیال میبستم
که قطرهای ز زلالش به کام ما افتد
خیال زلف تو گفتا که جان وسیله مساز
کز این شکار فراوان به دام ما افتد
به ناامیدی از این در مرو بزن فالی
بود که قرعه دولت به نام ما افتد
ز خاک کوی تو هر گه که دم زند حافظ
نسیم گلشن جان در مشام ما افتد

پخش صوتی غزل با صدای موسوی گرمارودی:
تعبیر غزل شماره 114 حافظ در فال شما :
اگر نیت فال شما رسیدن به مقام و ثروت است، مژده بر شما که به زودی به مقصود خود خواهید رسید و مقام بالا نصیب شما خواهد شد.
آن چه می خواهید با صدای بلند بگویید تا دیگران آن را بشنوند و وسیله ای شوند تا به نتیجه برسید. مشکلات و سختی ها باعث می شود قدر روزهای خوش را بدانید، به زودی از رنج و مشکلات رها می شوید و نیتی که در ذهن دارید عملی می شود.
✦✦✦✦
بیت اول
همای اوج سعادت به دام ما افتد
اگر تو را گذری بر مقام ما افتد
اگر تو از جایگاه ما و نزدیک ما عبور کنی، همای خوشبختی نیز از اوج آسمان سعادت پایین آمده و خودش به دام ما میافتد. هما پرنده سعادت است که بر سر هرکسی بنشیند، او را خوشبخت خواهد کرد.
✦✦✦✦
بیت دوم
حبابوار براندازم از نشاط کلاه
اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد
اگر از چهره تو، پرتویی به روی جام شراب ما بیفتد، من همچون حباب، از شادمانی کلاه خود را به آسمان خواهم انداخت. مصراع اول اشاره به حبابهای سطح شراب در موقع جوشش رسیدن دارد.
✦✦✦✦
بیت سوم
شبی که ماه مراد از افق شود طالع
بود که پرتو نوری به بام ما افتد
در آن شب که ماه آرزوهایم از افق طلوع کند و رخساره در آسمان بنماید، آیا میشود که پرتویی از نورش به بام ما افتد؟ اینکه پرتوی ماه از بام کسی دیده شود، نشان بلند بودن بخت و اقبال است.
✦✦✦✦
بیت چهارم
به بارگاه تو، چون باد را نباشد بار
کی اتفاق مجال سلام ما افتد
وقتی که باد با آن شدت و مقام نمیتواند به بارگاه و جایگاه تو راه یابد، چگونه منِ کمترین میتوانم اجازه و فرصت سلام کردنی داشته باشم؟
✦✦✦✦
بیت پنجم
چو جان فدای لبش شد خیال میبستم
که قطرهای ز زلالش به کام ما افتد
زمانی که جانم فدای لب محبوب شد با خودم گمان میکردم و خیال خام میپختم که قطرهای از آب گوارای لب او به دهان من افتاده و مرا سیراب سازد.
✦✦✦✦
بیت ششم
خیال زلف تو گفتا که جان وسیله مساز
کز این شکار فراوان به دام ما افتد
نقش و خیال گیسوی تو در ضمیر من به من گفت که جانت را وسیلهای برای وصال قرار مده، یعنی برای رسیدن به وصال ما از جان خودت دست نکش زیرا که این کار بیفایده است و بسیاری همچون تو شکار دام ما شده است اما به وصال نرسیده است.
✦✦✦✦
بیت هفتم
به ناامیدی از این در مرو بزن فالی
بود که قرعه دولت به نام ما افتد
حافظ در این بیت خودش را مخاطب قرار میدهد: با ناامیدی از درگاه محبوب دور نشو و تفألی به خیر بزن، شاید که قرعه بخت و اقبال به نام ما درآید.
✦✦✦✦
بیت هشتم
ز خاک کوی تو هر گه که دم زند حافظ
نسیم گلشن جان در مشام ما افتد
هر زمانی که حافظ از خاک کوی تو سخنی کوتاه بگوید، بوی خوشی از بوستان جانش به مشام ما میرسد. این بیت مبالغه است در خوشبو بودن عطر خاک کوی یار که از کلام حافظ نیز برمیخیزد